فریاد بی صدا ( بی تی اس)

342 10 4
                                    

_تق تق تق

_بفرماید داخل

یونگی وارد شد  با گفتن اجاره هست ته ته

_البته هیونگ

یونگی وارد اتاق شد به من نگاه کرد گفت خوبی تهیونگا

_اره هیونگ خوبم چرا میپرسی

تک خنده  ای کرد گفت اخه این چه سئوالی من ازت میپرسم کی از خیانت عشقش حالش خوب می مونه که تو دومیش باشی

_یا هیونگ

_جانم

_ هیچی

یونگی سر از تاسف برام تکون داد گفت خیلی بیشوری تهیونگ

_اهه هیونگ

_من رفتم تهیونگ کاری داشتی من اینجام

_ باشه یونگی

بعدش صدای بسته شدن در اومد خبر بیرون رفتن یونگی  از اتاق  میداد

#تهیونگ

بعد از رفتن یونگی برگشتم رفتم قرصم خوردم رفتم روی تخت خوابیدم

# یونگی

یه چیز این بچه اشتباه بود از اتاق کوکمین رد شدم سر صدای میمومد بعد وهم از اتاق نامجین رد شدم جین مشغول غر زدن بودن بعد رسیدم به اتاق  خودم  در باز کردم جیهوپ دیدم که مشغول تمرین رقص بود  رفتم سمتش
_عزیزم بسه نمیخوای استراحت کنی

_اه یونگی من میخوام آماده باشم  فردا کنسرت داریم

_عزیزم از پا درمیای

بعد بی توجه به جیهوپ بغل کردم گفتم میدونی بدون تو خوابم نمیبره کمتر ول بخور عزیزم

روی تخت گذاشتم بوسه به لبش زدم بغل کردم  خوابیدم

#صبح روز بعد

#تهیونگ

از جواب بیدار شدم صورتم شستم امروز  کنسرت داشتیم بی حس بودم به همه چیز همه کس با باز شدن در اتاق و اومدن جین  نقاب آدم های که خوش حال زدم 

گفتم جانم هیونگ

_برو صبحانه توله خرس 

_چشم هیونگ‌

از جام بلند شدم و  به اشپز خونه خوابگاه رفتم نزدیک یونگی نشستم

همه دور میز نشسته بودیم داشتیم صبحانه میخوردیم البته اگه عاشقانه های کوکمین جدا کنیم  کوک هر چند دقیقه یک بار غذا دهن جیمین میکرد سرم پایین گرفتم تو دلم گفتم بتوچه تهیونگ
مشغول خوردن بودم که گوشیم زنگ خورد نوشته بود دکتر کیم  جواب دادم  بفرماید

_اقای کیم تهیونگ

_بله خودمم

_میخواستم درمورد چکابتون صحبت کنم واینکه خیلی مهمه

وانشات Onde histórias criam vida. Descubra agora