پارت ۳ چانهو

43 10 18
                                    

& چانیول

خسته درمانده شده بودم تقریبا همه پک ها گشته بودم فقط چند تایی مونده بودم  گرگم دیونه شده بود حتی تقریبا رابطه با گرگم قطع شده بود انگار اون داشت دنبال جفتمون  می گشت  رابطه با رزی بهم ریخته بود تقریبا نمیتونستم رزی تحمل کنم داشتم دیونه میشدم  پوف کلافه کشیدم  

_تق تق تق تق تق

_بیا داخل

_چی شده چی میخوای

_روز بخیر ارباب، ارباب بزرگ فرمودن میخوان شما ببینن

_خیلی خب الان میام  تو برو

_چشم ارباب

از اتاق خارج شدم و پدرم دیدم که داشت کتابی میخوند

_اومدی،بیا اینجا بشین کارت دارم

_چشم پدر

_ خب چی شد جفت پیدا  کردی

_هنوز نه

_اهوم دنبالش نگرد دوباره برمیگرده پیشت

_ما از کجا میدونی پدر بهاتون حرف زده

_نه ،ولی میدونم 

_خب فکر کنم نیار حقیقتی بهت بگم

_گوش میدم

_چندین سال قبل تر از آشنایی من مادرت من جفت حقیقی خودم پیدا کردم و اون مادر سوهو بود خب چطوری بگم منم مثل تو بودم و دختر عمو رابطه داشتم همه چیز بین ما خوب بود تا اون متوجه رابطه من دختر عمو شد از اون جا به بعد سوهی من ول کرد و رفت گرگش من پس زد مثل کاری که گرگ سوهو با تو کرده متاسفانه اون تورو رد میکنه و گرگ قرار حسابی اتیش به پا کنه

_چی میگی پدر یعنی شما

_درسته بخاطر همین بود که رابطه تو سوهو نمیتونستم بپذیرم سوهو من یاد سوهی مینداخت تو حماقت های من کردی ولی یکم بیشتر تو بچه تون رو هم کشتی اون ولت میکنه

_نه نمیزارم اون جفت منه

_هر چه قدر تلاش کنی همینه  دوست دارم ببینم سوهو قرار چیکار کنه

_پدر شما باید کمکم کنی

_تنها کمکی که میتونم بهت بکنم اینکه رزی از خودت دور کنی اگه نمیخوای مثل من قاتل معشوقه ات بشی

_امکان نداره

_چرا گرگت که دیونه بشه اول میره سراغ معشوقه ات فکر میکنه اگه اون بکشه جفتش برمیگرده

گیج ناباور به پدرم نگاه کردم پس یعنی من سوهو برای همیشه از دست میدم حالا یادم اومد که سوهو میگفت همه چیز میبخشم الا خیانت......

&

بلاخره از زندان خارج شدم باورم نمی شدم جفتم این بلا سرم آورد من لیسام جفت رزی

منتظر من باش جفت کوچولو من تو کاری های زیادی با هم داریم

_خوبه که از زندان خارج شدی به نظر نمیومد قاتل باشی

_ممنون که نجاتم دادی ولی شما

_من پارک سوهو  ،بیا لیسا کارهای زیادی با هم داریم

_قبوله تو من از مرگ نجات دادی من هر کاری برات میکنم

_واقعا حاضری به جفتت اسیب بزنی

_جفتم من خیلی وقت که مرده همون موقعه که من به الفای دیگه فروخت

_خوبه پس بهام بیا لیسا من تو خیلی کار داریم.‌‌‌‌.....

ادامه دارد ....

وانشات Where stories live. Discover now