#
سوهو
عصبی مشتی تو دهن سهون میزنم وباپرت شدن روی زمین مشت های دیگه بهش میزنم
_سوهو عزیزم لطفا بس کن سهون گفت که پشیمون
_پشیمونی بدرد خودش میخوره چطور جرعت کردی به بکهیون کوچولوی من خیانت کنی عوضی هاااو این ها به کنار چطور جرعت کردی کتکش بزنی عوضیی
_اون امگای من هر کاری بخوام بهاش میکنم اون میخواست من ول کنه
عصبی با حرف سهون اومدم بهش حمله ور شم که رایحه سلطه چانیول پخش شد و روی زانو هام فرود اومدم
_کافیه هیچ چیز نمیخوام بشونم تو سوهو با من میای و تو سهون مشکلت با بکهیون حل میکنی
سهون با پوزخندی که به لب داشت چشم برادری گفت
با رفتن سهون رایحه سلطه چانیول کم شد و شرمنده نگاهم کرد
_متاسفم عزیزم بزار کمکت کنم
_نیازی نیست نمیخواد ادای عاشق ها دربیاری هیچ کس بیرون نیست
_سوهو
_هوم چیه مگه دروغ میگم
_عزیزم خواهش
$ چانیول
از وقتی که باعث مرگ بچمون شدم سوهو همیشه من از خودش میرونه خواستم چیزی بگم تا سوهو وادار کنم بریم عمارت که وارد بعد بعدی زندگیم شدیم
گرگ سیاه با چشم های قرمزش به چشم های گریون جونمیون نگاه میکرد دلبرکم
_چیز ی شده لویی_ چرا گریه میکنی
_ الفا من نمیخواد
_کی همچین حرفی زده
_مارک من پاک شده الفا
_ ببینم
لویی به گردن جونمیون نگاه کرد با ندیدن مارک عصبی زوزه کشید شروع کرد به لیس زدن امگا تا خواست مارکش کنه
جونمیون گفت آلفا حالا که مارکم میکنی نظرت درمورد این که به چانیول بگی ناتم کنه_چی نه
_چرا
_چون من بچه نمیخوام ،حالا توله برگرد سرجات تا مارکت کنم
_نه نمیخوام من مارکت نمیخوام و شروع کرد به فرار کردن و جلوی چشم های لویی ناپدید شد
چان به بعد انسانی خودش گشت ولی سوهو ندید ولی برادر خشم گین میدید که میگفت سوهو بکهیون با خودش برده
ادامه دارد
KAMU SEDANG MEMBACA
وانشات
Misteri / Thrillerاین جا قرار یه عالمه وانشات از اکسو بی تی اس داشته باشیم