«قسمت پنجم»

202 37 0
                                    

آپارتمان چان بزرگ نیست. مخصوصا وقتی بیشتر از دَه نفر که تا خرخره مست کردن، توی نشیمن کوچیکش شونه به شونه­‌ی هم جمع شدن، این کوچک بودن بیشتر هم حس میشه.

علی­‌رغم چیزهای عجیبی که چند روز قبل توی رامیون فروشی اتفاق افتاده، هردوی اونها مثل همیشه باهم کنار میان. درحقیقت، همه­‌ی ماجرا به طور عجیبی درحاله­‌ای از ابهام قرار گرفته که هیچکدوم درموردش حرفی نمیزنن__حتی هیونجین هم حرفش رو پیش نکشیده، و همچنین، به خاطر هر هدف و نیتی که پشتش هست، مثل اینه که هیچوقت اتفاق نیفتاده. اما حتی وقتی چان مینهو رو از بین فضای مه­‌آلود پر از الکل هم نگاه میکنه، میدونه که این اتفاق افتاده، و اون قسمت از وجودش که وقتی مینهو حواسش نیست، بهش نگاه میکنه،کنجکاوه بدونه این قضیه چه معنی میده یا آیا اصلا هیچ معنی­‌ای داره.

به هر حال این موضوع به اندازه­‌ای اذیتش نمیکنه که مطرحش کنه، و زمانی که به اندازه­‌ی کافی مست میشه که این موضوع رو تقریبا به انتهای مغزش هل بده، مهمونی مهیج و سرگرم کننده میشه. فلیکس تعدادی از هم تیمی­‌های گیمرش رو دعوت کرده­؛ جیسونگ چندتا از رفقای اکیپ آهنگ­سازیش؛ و جونگین و سونگمین یه دسته دختر که چان تا حالا ندیده بودشون رو دعوت کردن؛ و هیونجین به اندازه­‌ای خوب هست که کسی رو به جز خودش نیاره. و در آخر بیست نفر آدم که هفت تا پسر هم جزوشون هستند، توی آپارتمان کوچیکش چپونده شدن، و فضای تنگ باعث میشه با رد شدنش از بین جمعیت به شونه‌های زیادی بخوره و کمر­های زیادی رو بگیره تا سرجاشون بمونن. تقریبا همه مست هستن و این قضیه اهمیتی نداره__ اون حتی چند تا از دخترهایی که جونگین و سونگمین تصادفی به مهمونی آورده بودن رو دیده بود که از گوشه­‌ی نوشیدنی هاشون از طرف دیگه­‌ی اتاق بهش خیره میشن، اما چان فقط بهشون لبخند میزنه و به سمت دیگه میره.

همچنین بودن همه­‌ی این آدم­‌ها یکدفعه توی آپارتمانش به این معنیه که، بدون توجه به هواکش روشن و هوای نسبتا خنک بیرون و باز بودن در ایوان، نشیمن حتی گرم­تر از جهنمه. چان به شونه­‌ی هیونجین تکیه میده، عرق به خاطر ترکیب گرمای بدنش و چهار نوشیدنی میکس شده‌ای که اخیرا بالا داده از گردنش چکه میکنه. صحبت­‌های زمزمه مانند گاها براش بلند به نظر میان و خنده­‌ها گوش‌خراش شدن. چان حتی فکر میکنه میتونه دیوار آجری نشیمنش رو ببینه که میخواد عرق بکنه، و اون با پنهان کردن صورتش توی شونه­‌ی هیونجین ناله میکنه.

"هیونجین اینجا دیگه افتضاح گرم شده،" با مستی شکایت میکنه، سنگینیش رو روی پسر بزرگتر که میخنده و سعی میکنه هردوشون رو راست نگه داره، میندازه.

"پس پیرهنتو دربیار،" هیونجین درحالی‌که با ارنج به سینه­‌ی چان میزنه این رو پیشنهاد میده.

Flux / فلاکسWhere stories live. Discover now