سلام به کسایی که داستان من رو انتخاب کردن خیلی خوشحالم از حضور گرمتون
خب من ویهانم نویسنده درد بی پایان همراه با ادیتورمون لیان اولین کلمه ای که خلق کننده این داستان بود
حس اضافی بود :)دلیل اینکه اسمش شد درد بی پایان این بود که نقش اصلی داستان (جونگکوک) توی یه فضای پر از غم و پر از کمبود رشد میکنه فضایی که هیچکسی بهش بال و پر برای پرواز بهش نمیده توسط دوستان و خانواده اش طرد شده
چی میشه اگر نقش اصلی داستانمون یکاری کنه که تمامی افرادی که طردش کردن جلوش به زانو در بیان؟
چی میشه که همه برا دیدنش خودشونو بکشن؟
و چی میشه اگه تلنگری که برای بلند شدن از زمین سرد بوده از سمت دشمن قدیمیش باشه؟@Endlesspaintaekook
چنل تلگرام هستش میتونید اونجا ادیت ها رو ببینید 😍
YOU ARE READING
Endless pain| درد بی پایان
Fanfiction+ از نظر موقعیتی، تو جرم بینقصی انجام دادی، جئون! آشفته فریاد زد: - من...تمام این مدت چشمامو رو حقیقت میبستم، وانمود میکردم ازش ترسی ندارم. ولی...اون لحظه پیش رومونه، میخوای دوباره منرو از لمس لبهات محروم کنی..کیم؟! سکوت تنها جواب برای قلب دگرگو...