پارت هفدهم: حس شوم
"عاشقتم خیلی زیاددد مثل شمردن ستاره های آسمون بی نهایت..."
«هان جیسونگ»مینهو آروم از سونگمین پرسید: یعنی چی؟
_یعنی مست کنه با دخترا لاس بزنه البته اون گیه با پسرا لاس بزنه شایدم باهاشون بخوابه
_چیییی
به جیسونگ نگاه کرد تصورشو نمیکرد بخاد اینجوری براش طلافی کنه. نباید جیسونگ و دسته کم میگرفت جیسونگ با یه جام ویسکی بین جمعیت رفت و در حالی که سرگرم رقصیدن با دخترا بود پسری سمتش رفت و آروم کمر باریک پسر و به خودش چسبوند و سرگرم رقصیدن با جیسونگ شد.
مینهو با ابروهایی که بهم گره خورده بودن به تماس بدنی اون پسر با جیسونگ خیره شده بود و ازشون چشم برنمیداشت.
سونگمین و چان سرگرم بلعیدن (بوسیدن) هم دیگه بودن و گاهی جیسونگ و مینهو رو مسخره میکردن و میخندیدن.
پسری که با جیسونگ میرقصید آروم لالهی گوشای جیسونگ رو بوسید و سمت گردنش رفت و روی پوست شیریش بوسه های ریزی کاشت.
مینهو عصبی بلند شد و سمت سرویس بهداشتی رفت. شاید بهتر بود نمیومد پارتی تا این وایب بد جیسونگ رو نمیدید. وقتی در حال برگشت بود دختری سمتش رفت و مینهو رو به دیوار تکیه داد و در حالی که بشدت مست بود نالید: آه.. تو چقدر جذابیییی... تو دقیقا... تایپمییی... سینگلی..؟؟.. آه.. لبات...
اون دختر بشدت جذاب بود و قطعا هر پسری عاشق خوابیدن با اون بود. ولی مینهو چی؟
دختر آروم نزدیک مینهو شد و شروع کرد به بوسیدن اون لبای دوست داشتنی.
مینهو بارها با خودش گفته بود که گی نیست برای همین شروع کرد به بوسیدن اون لبای درشت و دخترونه سعی داشت حسش کنه دقیقا اون حسی که با جیسونگ داشت رو ولی هر چقدر اون دختر و میبوسید چیزی حس نمیکرد و بیشتر بدش میومد.
سریع از دختر جدا شد و سمت سرویس بهداشتی رفت تا دهنشو بشوره حالش از اون بوسه بهم میخورد در همین حین جیسونگ وارد شد و با صدای دورگه ای توپید: دوستش داشتی مستر لی؟
مینهو از توی آینه به جیسونگ نگاه کرد اون بوسشون رو دیده بود!
جیسونگ سمت سرویس رفت و در حالی که کمربندشو باز میکرد ادامه داد: آه...درسته تو گی نیستی
_خفه شوووو
جیسونگ خندید و مینهو بیشتر عصبی شد.
مینهو بدون در نظر گرفتن موقعیت سمت جیسونگ رفت و در حالی که دیک جیسونگ بیرون بود باهاش چشم تو چشم شد. صدای شنیدن قدم هایی باعث شد پسر و دنبال خودش داخل یکی از دستشویی ها بکشونه و در و ببنده لمس عضو جیسونگ حتی با پارچه های لباسش هم براش متفاوت بود. چرا؟؟؟
YOU ARE READING
𝐶ℎ𝑢𝑟𝑐ℎ⛪
Fanfictionتصور اینکه جیسونگ یه پسر گناهکار باشه و مینهو یه کشیش در حال آموزش.. فقط یه چیز میتونه اونا رو به هم نزدیک کنه 'گناه' همه چیز از وقتی شروع میشه که جیسونگ با کت و شلوار قرمزی وارد کلیسا میشه و... فیک: 𝐶ℎ𝑢𝑟𝑐ℎ⛪کلیسا نویسنده: رز کاپل : مینسونگ، چ...