پارت سی و دوم: بازگشت به کلیسا
"تو همسر عجیبی بودی، ولی امیدوارم بتونی پدر فوق العاده ای بشی کشیش لی"
کمی بعد جیسونگ هم توی باکسرش ارضا شد و با لذت دستش رو بیرون آورد و با دستمال تمیز کرد. به مینهو که عجیب بهش نگاه میکرد و به نظر میومد کلافه شده نگاه کرد و گفت: چیشده؟
_میشه بزارم لای پات؟
از روی تخت بلند شد. جیسونگ کلافه بیقراری کرد و نالید: کجا میری؟
با چشمای کیوتش به مین هو نگاه کرد و مین هو لبخند دندون نمایی زد و با صدای دورگه ای نالید: بزارم لای پات دیگه؟
آروم لباساشو در آورد و روی تخت رفت جیسونگ و کاملا برهنه کرد و آروم لباشو قفل لبای پاستیلی همسرش کرد.
طولی نکشید تا جاهاشون باهم عوض شد و جیسونگ روی شکم مینهو نشست. آروم خم شد و مینهو رو بیقرار بوسید. بوسه های تیکه تیکه ای که به لبای مردش میزد مینهو رو دیونه میکرد... این کافی نبود؟ کاملا روی شکمش نشست و دیک مین هو رو گرفت و چند ضربه به بوتش و سوراخش زد و مردش رو دیوانه کرد در حالی که قرار نبود رابطه مقعدی داشته باشن. این فقط بازی عذاب آورش بود...همین.
در حالی که برای مینهو جور دیگه ای رقم میخورد. دستشو سمت کشوی میز برد و آروم کشیدش، آروم خودشو بالا کشید و به تاج تخت تکیه داد. جیسونگ با تعجب بهش خیره شده بود.. اون داشت چیکار میکرد؟
بسته کاندوم رو باز کرد و روی عضوش کشید...
انگشتاشو با آب بزاق خودش خیس کرد و آروم وارد همسرش کرد. انگشت اول ... دوم...
به صورت قیچی وارد حرکتش داد و جیسونگ تو همون حالت متعجب ناله میکرد.. باید متوقفش میکرد؟ یا میزاشت به خواستشون برسن؟ جوری که قصد مینهو برای وارد کردن عضوش جدی بود.. نمیتونست اونو متوقف کنه ولی خودش چی؟ خودشم تحریک شده بود و بهش نیاز داشت.. به اون عضو نه تنها لای پاهاش بلکه داخلش..
جیسونگ دستاشو روی تاج تخت نگه داشت و خودشو بالا کشید مینهو شروع کرد به بوسیدن و مارک کردن نیپل های صورتی همسرش..
کمی بعد انگشتاشو بیرون کشید و کلاهک عضوش رو وارد حفره داغ و تنگ جیسونگ کرد...
ناله های جیسونگ بلند شد و بینشون گفت: ولی مینهو... آه..
آروم عضوش رو وارد پسر کرد و سعی کرد تکون نخوره هر چند بخاطر پچشون کامل داخل نبرد تا جیسونگ اذیت نشه.
جیسونگ با چشمایی که اقیانوس رو نمایان میکرد نالید: آه... این... خیلی وقت بود..مین..هو...آه...
YOU ARE READING
𝐶ℎ𝑢𝑟𝑐ℎ⛪
Fanfictionتصور اینکه جیسونگ یه پسر گناهکار باشه و مینهو یه کشیش در حال آموزش.. فقط یه چیز میتونه اونا رو به هم نزدیک کنه 'گناه' همه چیز از وقتی شروع میشه که جیسونگ با کت و شلوار قرمزی وارد کلیسا میشه و... فیک: 𝐶ℎ𝑢𝑟𝑐ℎ⛪کلیسا نویسنده: رز کاپل : مینسونگ، چ...