-برای بار آخر ازت میپرسم سندرز،برای چی این کارو انجام دادی؟از چه کسی دستور میگیری و هدفت چی بود؟
مینگی سرشو بالا آورد و به چشم های فرد رو به روش خیره شد و عینکشو بالا زد.خودکار روی میز رو برداشت و لای انگشتاش چرخوند،در واقع هیچ چیز توی اون اتاق براش جذابیتی نداشت،اما حداقل سرگرم کننده بود.فضای تاریک و سرد اتاق ذهنش رو درگیر میکرد، ناخودآگاه چشمش به کاغذ روی میز افتاد و خودکار رو برداشت و نگاهی به کاغذ کرد و پوزخندی زد.اون کاغذ برای اعتراف گرفتن بود اما مهم نبود خودکار رو روی کاغذ کشید و خطوط نامشخصی نظم کاغذ سفید رو به هم زد با دقت به کاغذ زل زد و اون رو بالا آورد و مقابل چشم های سرد اون کارآگاه احمق گرفت.
-این خودکار رو میبینی جناب محترم؟خودش به تنهایی روی کاغذ خط نکشید بلکه من خودکارو روی کاغذ کشیدم،از این چی میتونی بفهمی؟
خمیازه ای کشید و از روی صندلیِ فلزی بلند شد و اون صندلی خراب،صدای آزار دهنده ای ایجاد کرد به در خروجی اشاره کرد و دستی به موهاش کشید.
-بودن من اینجا هیچ نفعی برای تو و رئیست نداره پس برمیگردم به اتاقم..
.
.
.
.
.اوه خب سلام!
من کیآکی هستم و این اولین بوکمه
میشه گفت داستان هیجان انگیز و جالبی داره
خوشحال میشم که حمایت کنید و نظراتتون رو بگید حتما اگه اشکالی بود بهم بگید تا درستش کنم💙
این فقط یک خلاصه کوتاه از داستان بود و به مرور زمان پارت هارو آپ میکنم.
YOU ARE READING
𝖢𝕽𝖨𝖬𝖤
Aventura"جنایت" سونگ مینگی پسر رئیس وزارت اطلاعات نیویورک،متهم به هک کردن سیستم امنیتی پلیس شده.اما مهم ترین نکته اینه که کسی پشت تمام این کارها بود.چه کسی مینگی رو مجبور به انجام این جنایت کرده؟ ★𝖢𝗋𝗂𝗆𝗂𝗇𝖺𝗅-𝖬𝗒𝗌𝗍𝖾𝗋𝗒-𝖠𝗇𝗀𝗌𝗍-𝖱𝗈𝗆𝖺𝗇𝖼𝖾...