لمس‌هایی به داغیِ جهنم؛⁴

776 62 7
                                    

Warning: سکس، فحاشی

--------------------------------------------------------------

چند روزی از اولین بوسه شون میگذشت و پسر بزرگتر هروقت که پسر کوچکتر رو تنها گیر می اوورد اون رو میبوسید..

Felix's POV:
قبل از بازی نهایی والیبال بود..
هیونجین توی رختکن بی توجه به اینکه داره دیرش میشه و مسابقه درحال شروع شدنه بی هوا منو میبوسید

+ه..هیونجین..

هیونجین نگاهشو بهم داد

-چیشده؟

+داره دیرت میشه..

-فعلا تو مهم تری جوجه کوچولو

و دوباره منو بوسید..

اما نوتیفیکیشنش باعث شد بوسه رو بشکنه..
بدون اینکه دستاشو از دور کمرم برداره گوشیشو از توی جیبش دراوورد و پیام رو خوند

Writer's POV:

"هیونگ کجایی؟ مسابقه داره شروع میشه!"

پیام از طرف پارک جونگشیک بود، هم‌تیمی هیونجین

لعنتی زیر لب گفت، بوسه ای روی موهای پسر کوچیکتر زد و ازش فاصله گرفت

-فردا صبح میام دنبالت بریم بیرون

و منتظر جواب پسر کوچکتر نشد و از رختکن بیرون رفت

~tomorrow morning~

Writer's POV:
فیلکس توی اتاقش با لباساش که یه بافت کبریتی مشکی جذب و شلوار مام مشکی+ کاپشن سبز روی تختش نشسته بود و منتظر هیونجین بود..

از اون طرف هیونجین یه بافت مشکلی نه چندان جذب و شلوار همرنگش بود..

]

                                                                     ]

¡Ay! Esta imagen no sigue nuestras pautas de contenido. Para continuar la publicación, intente quitarla o subir otra.

استایل هیونجین

استایل هیونجین

¡Ay! Esta imagen no sigue nuestras pautas de contenido. Para continuar la publicación, intente quitarla o subir otra.
☆| 𝓶𝓪𝓼𝓸𝓬𝓱𝓲𝓼𝓶Donde viven las historias. Descúbrelo ahora