Warning: سکس، فحاشی
--------------------------------------------------------------
چند روزی از اولین بوسه شون میگذشت و پسر بزرگتر هروقت که پسر کوچکتر رو تنها گیر می اوورد اون رو میبوسید..
Felix's POV:
قبل از بازی نهایی والیبال بود..
هیونجین توی رختکن بی توجه به اینکه داره دیرش میشه و مسابقه درحال شروع شدنه بی هوا منو میبوسید+ه..هیونجین..
هیونجین نگاهشو بهم داد
-چیشده؟
+داره دیرت میشه..
-فعلا تو مهم تری جوجه کوچولو
و دوباره منو بوسید..
اما نوتیفیکیشنش باعث شد بوسه رو بشکنه..
بدون اینکه دستاشو از دور کمرم برداره گوشیشو از توی جیبش دراوورد و پیام رو خوندWriter's POV:
"هیونگ کجایی؟ مسابقه داره شروع میشه!"
پیام از طرف پارک جونگشیک بود، همتیمی هیونجین
لعنتی زیر لب گفت، بوسه ای روی موهای پسر کوچیکتر زد و ازش فاصله گرفت
-فردا صبح میام دنبالت بریم بیرون
و منتظر جواب پسر کوچکتر نشد و از رختکن بیرون رفت
~tomorrow morning~
Writer's POV:
فیلکس توی اتاقش با لباساش که یه بافت کبریتی مشکی جذب و شلوار مام مشکی+ کاپشن سبز روی تختش نشسته بود و منتظر هیونجین بود..از اون طرف هیونجین یه بافت مشکلی نه چندان جذب و شلوار همرنگش بود..
]
![]()
¡Ay! Esta imagen no sigue nuestras pautas de contenido. Para continuar la publicación, intente quitarla o subir otra. استایل هیونجین
![]()
¡Ay! Esta imagen no sigue nuestras pautas de contenido. Para continuar la publicación, intente quitarla o subir otra.
![](https://img.wattpad.com/cover/360370868-288-k141939.jpg)
ESTÁS LEYENDO
☆| 𝓶𝓪𝓼𝓸𝓬𝓱𝓲𝓼𝓶
Fanficچند روز میشد که پسرکش رو ندیده بود به سرعت بالا رفت و وقتی فیلکس رو داخل اتاقشون ندید صداش زد -جوجه کوچولو؟ با صدای ناله خفیفی که از حموم میومد در رو باز کرد و با صحنه روبروش خشکش زد.. -- genre: ( i...