خب..
سلام توتفرنگیهای خوشگلمبنده.. دیگه نمیتونم این فیک رو بنویسم
نه اینکه ندونم چی بنویسم نه نمیتونم
این فیک بشدت روی من تاثیر گذاشتهو اینکه واتپد خیلی اذیت میکنه :)
ببخشید توت فرنگیام ولی هانا خستهست
اگه چک کرده باشید چنل قبلی در دسترس نیست
چون اونجا هم نتونستم بنویسم..
ولی الان،
اگه شما حمایت کنید دارم یه فیک جدید مینویسم یا همکاری یکی از دوستام
پر قدرت میریم سمت تلگرام
خوشحال میشم ببینمتونhttps://t.me/SeasWhispeer
دوست دار شما،
هوانگ هانا؛
VOCÊ ESTÁ LENDO
☆| 𝓶𝓪𝓼𝓸𝓬𝓱𝓲𝓼𝓶
Fanficچند روز میشد که پسرکش رو ندیده بود به سرعت بالا رفت و وقتی فیلکس رو داخل اتاقشون ندید صداش زد -جوجه کوچولو؟ با صدای ناله خفیفی که از حموم میومد در رو باز کرد و با صحنه روبروش خشکش زد.. -- genre: ( i...