Taehyung
این احساس لذت بخش چیه؟؟
شاید بخشی از بهشت رو توی عالم خوابم میبینم.
اینکه نسیم خنکی داره منو میبوسه و فرشته ی عشق موهامو نوازش میکنه؟
کاش حقیقت داشت و من در جهان پس از مرگ آرمیده باشم.
با کرختی کمی خودم رو تکون دادم و چشم هام رو باز کردم.
کمی اتاق دور سرم میچرخید و دیدم تار بود اما رفته رفته بهتر شد..
جیمین ....
با همون لباس های دیشب بالای سرم، به تاج تخت تکیه داده بود و داشت من رو نوازش میکرد.
انگار بعد از اینکه بیهوش شدم ....
از خستگی...
از درد...
لذت یا ضعف ...
اون مثل همیشه کنارم بود و تیمارم میکرد.
من بدون هیچ پوششی ..
بی دفاع و عریان ..
لا به لای ملافه ها پوشونده شده بودم...
رد های ارغوانی روی سینم نشون میداد من دیشب خواب نبودم و واقعیت داشت
خواستم بچرخم که کمرم تیر کشید و این مهر تاییدی بود که باز مغزم ،برای کنترل شهوتم رویا و خواب رو پرورش نداده
جیمین وقتی متوجه شد من بیدار شدم بدون هیچ حرفی من رو از خودش فاصله داد و به سمت در اتاق حرکت کرد.
اون؟؟؟اون دوباره میخواست بره؟؟؟
دوباره میخواست بامن حرف نزنه؟؟؟
+جیمین..چیم
ایستاد.
من ترسیده بودم....تنم یخ کرد و قلبم تیر کشید.
بدون اینکه بهم نگاهی بندازه جواب داد
*چیه؟
لبهامو تر کردم و با سر گیجه ای که داشتم خواستم بشینم.
+صبر کن من...من ...تو که نمیخوای..
مثل اینکه دیگه صبر نداشت و طاقت نیاورد.
*جونگ کیه؟؟؟
+ها؟؟
به سرعت برگشت و بهم خیره شد.
*دیشب گفتی جونگ...اون کیه؟
اوه شت...
چطور من الان باید اون رو قانعش کنم ،مغز من حین سکس باهاش سیماش بهم پیچید و اونو با رئیسم اشتباه گرفته؟؟
گرچه من خودم هم نتونسته بودم این خیال رو از واقعیت تشخیص بدم.
دیشب....من تمام جزئیات جونگ کوک رو دیدم...
YOU ARE READING
Dilemma
Randomبحث هامون به هیچ جایی نمیرسه تو هیچوقت نمیخوای منو به اونجا ببری من چیزی که باید بدونم رو میدونم میدونم این به معنای در کنار هم نبودن نیست این دوراھیہ منہ یه بخشی از من تو رو میخواد و بخش دیگم میخواد فراموشت کنه این معمای غیر قابل حل منه (لطفا یکم...