2

2.8K 488 47
                                    

«خبرگزاری رسمی تی تی نیوز»
__________________________

مارک، بعد از پرداخت هزینه‌ی عینک سوت‌زنان به سمت کلاب قدم می‌زد. بی دلیل خوشحال بود و نمی‌دونست چرا. خیابون‌های لس‌آنجلس اون روز به شدت شلوغ بود، باید کیفش رو محکم می‌چسبید تا کسی چیزی از توش ندزدیده!

بارون گرفت و باعث شد مارک زیر لب غرغر کنه؛ پسر از بارون متنفر بود. بارون شدت گرفت و باعث شد مارک زیر بارون بدوه تا سر پناه پیدا کنه و خیس نشه.

زمین خیس بود و باعث شد مارک لیز بخوره و به یک نفر برخورد کنه. عینکش روی زمین افتاد.
«آقا، حالتون خوبه؟»

نتونست مرد رو واضح ببینه، فقط عینک رو ازش گرفت، تشکر کرد و سمت سرپناهی دویید. وقتی که عینکش رو گذاشت، دنیای متفاوتی رو دید؛ دنیایی که به هر کس نگاه می کرد عمیق ترین افکارش رو، صادقانه می دید.
«فردای اون روز.»

»

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.


Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
the glasses┆kv  ✔️Where stories live. Discover now