٠٩

544 106 469
                                    

-حاوي اسمات(ع)

اتاق ته راهرو ماله لوييه و هري لحظه اخر قبل از وارد شدن به سمت چپ ميگرده و با در اتاق قديميش مواجه ميشه.

اين اتاق يه جورايي واقعا اتاقش نبوده و بيشتر بعنوان انباري،يه كمد اضافه و يا دستشويي دم دستي استفاده ميشده.

پنجره هاي اتاق مشرف به باغه و صداي مهموني از پنجره هاي بسته داخل مياد و هري قبل رسيدن بهش جلوي ايينه مي ايسته.

گريه نميكنه اما چشماش بلوريه و اشكاش عصبانيه.

هري،لباس روييش رو درمياره و پرتش ميكنه سمت وان و حوله اي برميداره و خيسش ميكنه.

بيشتر كثيفي روي شلوارك هريه و يكمم پايين تنك تاپش ريخته شده و تاپش رو هم در مياره و يه طرف سينك ميندازتش و شروع به تميز كردن شلوارك ابريشمي سبز رنگش ميشه.

خداروشكر،هري واقعا توي تميز كردن خرابكاري بچه متخصص شده و قبل اينكه شروع كنه به صورت دايره هاي كوچيك بشورتش اروم بهش چند تا ضربه ميزنه.

"يادم نمياد براي ورژن x-ray پري دريايي كوچولو اسم نوشته باشم!"

لويي توي چهارچوب در پيداش ميشه و با يه پوزخند بزرگ به هري خيره شده و دستاش رو خيلي سفت توي سينش جمع كرده و انحناي بازوهاش از كنار استين لباسش زده بيرون.

"اما شكايتي هم ندارم،هميشه ميگفتم پاهاي تو مثل جادو ميمونن!"

"جدي ميگم!ميشه براي يبارم كه شده گورتو گم كني؟!"

هري اخم ميكنه و از ايينه به لويي خيره ميشه و ران پاش،جاييكه موقع دويدنش به سمت خونه استفراغ روش چكه كرده بود رو ميشوره.

هيچي بيشتر از اين نميخواد كه برگرده سمت لويي و در رو توي صورتش بكوبه ولي وقتي هري تكون ميخوره،لويي با يه قدم بزرگ و اخم عميق وارد حموم ميشه.

"هي،مشكل چيه؟"

لويي قدمي ديگه برميداره و رونش رو به كابينت كنار سينك ميچسبونه و هري با ابروي بالا رفته رو ميبينه.

"درباره جوليانا و ليوياست؟ترتيبشو دادم،زين بهم گفت كه بهت چي گفتن!"

"نه لِويس!اين راجع توئه"

هري حوله رو كنار ميندازه و انگشتاي خيسش رو روي شونه لويي فشار ميده و لويي اين اجازه رو بهش ميده و با يه حركت جزئي يكم عقب ميره.

"اين راجع توو چيزاي احمقانه و فاكيته!.."

"فاكي؟!"حالت چهره لويي اويزون ميشه ولي گوشه لبش همچنان اون پوزخندش گوشه لبشه و ابروهاش رو تكون ميده.

هري سرش رو بين شونه هاش به عقب ميندازه و رو به سقف داد ميزنه"آه".

با خودش كلي كلنجار ميره تا صبرش و ارامشش رو از دست نده.

You Taught Me How To Love (I Taught You How To Stop) [L.S]Where stories live. Discover now