١٠

527 101 940
                                    

وقتي لويي توي جاش جا به جا ميشه و شونه هاش رو به پشتي صندلي تكيه ميده و ارنج هاش رو روي دسته ها ميذاره،چرمِ صندلي صداي جير جير ميده و فكش رو روي هم فشار ميده و به رو به روش نگاه ميكنه.

مايكل مارتل،مردي زيره ميزه و زشته با موهاي بلوند كه به عقب زده بودشون همراه با ريشي كم پشت و لباسي كه حتي يه بي خانمان هم موقع مردن نميپوشتش اما واقعا با خودش چيزاي جالبي براي هديه مياره.

انتهاي ميز يك تفنگ برتا A302؛يك تفنگ چريكي357آلفا و يك اسلحهM&P 15-22 و يك كلت براق1911گذاشته شده و در اخر يك اسلحه تامي9ميلي متري بي عيب و نقص گذاشته شده.

"همونطور كه ميبينيد اقاي تاملينسون،من براي نمونه از همه چيزايي كه ميتونم به شما بدم اوردم"

دستاي زخمي و تتو دار مايكل به حركت درميان"فقط بهترينا براي شما"

"هومم"لويي از روي شونش به عقب نگاه ميكنه و براي مايل و زين ابرو بالا ميندازه.

ليام اخر ميز رو به روشون ايستاده و به ارومي گلاگ رو توي دستش ميچرخونه.

"اگه..اگه چيزاي ديگه هم بخواين ميتونم براتون بيارم،من يه تيم كامل از پسرام دارم كه هميشه دنبال چيزاي جديدن"

مايكل با لكنت ميگه و به ليام اشاره ميكنه"همونطور كه ميبينيد،همه شماره سريال ها از روشون پاك شده و غيرقابل رديابي ان و هيچ سابقه اي ندارن"

"ميتونم اينو ببينم"ليام جواب ميده و تفنگ رو ميچرخونه تا زيرش رو ببينه"كار زيباييه"

"اگه ميخواين"مايكل روي ميز خم ميشه و كف دستش رو روي ميز ميذاره"ميتونم به پسرام.."

صداي بلندي توي سرسراي طبقه پايين ميپيچه و دري با صداي بلند به ديوار ميخوره و پشت بندش صداي داد كشيدن مياد و بعد صداي تق تق پاشنه هاي كفش روي سنگ هاي مرمري نزديك پله ها ميشه و قدم هاي پيوسته و ثابت باعث ميشه چشماي لويي سمت در كشيده بشه،لويي اون شكل راه رفتن رو ميشناسه،اون صدا را بعد از يه عمر حفظ كرده!

اطراف لويي،همه درحال جنب و جوشن،نايل و زين و ليام دنبال اسلحه هاي مخفي خودشون ميگردن؛پل و اولي كه پشت اتاق ايستاده بودن به حالت اماده باش درميان چون صدا هر لحظه نزديكتر ميشه و بنظر ميرسه امنيت در ورودي نتونسته جلوش رو بگيره،هرچند كه لويي حتي به خودش زحمت نميده كه نيم خيز بشه چون ميدونه اون كيه.

درست لحظه اي بعد،در دفتر باز شد و هري همراه با دو نگهبان امنيتي بيرون از خونه كه دنبالشن داخل مياد.

هري خيلي عصبيه،موهاي فرِ وحشيش كه با عينك افتابي عقب نرفتن دور صورتش پيچيده شده و گونه هاش صورتيه.

درسته،اين صدا براي هريه!

هري يك جفت بوت هاي مشكي پاشنه دار كه نگين كاري شده پا كرده همراه با لباس سفيد رنگ ساده اما شيك و گشاد و بلند كه روي پاهاش رو ميگيره و لويي بي شرمانه به هري نگاه ميكنه و هري غرغر ميكنه روي فرش مي ايسته.

You Taught Me How To Love (I Taught You How To Stop) [L.S]Where stories live. Discover now