با دیدن ایموجی تشکری که براش فرستاده شده بود ، پیام رو لایک کرد و از اینستاگرام خارج شد . لیام -آقای پین- بالاخره به کمک دوست مو قرمزش و پیشنهاد های متعدد زین تونسته بود یه باکس هدیه درست کنه .
امروز تولد خواهرزاده ش لیلیا بود و از اونجایی که نگرانیش برای کادو ها انتهایی نداشت ، زین قول داد تا آخر شب حتی تمام وسایل رو مرجوع یا تعویض کنه . از نظر زین لیام میتونست بهترین دایی دنیا باشه ؛ کسی که اینقدر به خواهرزاده ش اهمیت میده چطور میتونه خودش رو بدترین دایی دنیا خطاب کنه؟ فقط اگه کمتر خودش رو تحت فشار میذاشت برای خودش بهتر بود
پسر مو مشکی ادم سختی نبود . با هر کسی نمی گشت و هر احساسی که داشت رو به افراد انتقال نمیداد . از بعضیا خوشش نمیومد و بخاطر مسائل اجتماعی و کاری اجازه نمیداد احساسش تاثیری روی روابطش بزاره و همچنین از بعضیا بیشتر خوشش میومد و میدونست به نفعشه کسی بویی ازش نبره
روی ادمای مختلفی ، مشهور و عادی ، کراش داشت و از نظرش چیز مهمی نبود . کراش ممکنه در ثانیه ای زده بشه و ثانیه بعد از بین بره . بعضی کراشاش رو هرگز ندیده و یکیشون رو هر روز مدتی میدید . معمولا پا پیش نمیذاشت چون میدونست یا با اعترافش همه چیز رو بدتر میکنه و یا اعترافش تاثیری نخواهد داشت
اکثر کراش هاش رو دخترا تشکیل میدادن و زین مشکلی توی این موضوع نمی دید . چیزی به اسم برتر چه توی جنسیت و چه توی گرایش ها وجود نداشت . زین از اینکه به عنوان یه بایسکشوال بخش اعظم گرایشش سمت جنس مخالفشه لذت میبرد. این روتین از نظر زین سلامت نسبی بدنش رو به نمایش میذاشت و پسر آسیایی راضی بود
ولی اینکه گاهی افراد احساس میکردن با داشتن گرایشی بجز استریت آدم های جالب تر یا قابل توجه ترین آزارش میداد . تمام این احساسات و عواطف نتیجه شرایط مختلف قرارگیری هورمون های بدن بود و زین نمی فهمید خارج شدن از حالت نرمال سلامت این هورمون چرا باید افتخار آفرین تلقی بشه ؟
بهرحال زین ترجیح میداد درباره گرایشش به جنس موافق حرف زیادی نزنه . نمیخواست با گفتن شرایط و علایقش خودش رو نزدیک به یکی از اون احمق ها نشون بده . پسر آسیایی ترجیح میداد بُعد استریتش پررنگ تر به نظر برسه و زندگی آرومی رو بگذرونه
و همین دلیلی بود که فعلا قصد نداشت چیزی رو با «بهترین دایی دنیا» به اشتراک بزاره !
زین از اون مرد خوشش میومد . اون واقعا علاوه بر ظاهر تنومند و قوی و جدیش ، شخصیتی مهربون و دوست داشتنی ، شجاع و حتی دلسوز داشت . جدای از اینکه اون رو به شدت یاد سهون مینداخت شخصیتی جالب و سوال بر انگیز داشت
زین می دونست لیام هم به احتمال زیاد از زین خوشش اومده ؛ اما مطمئن نبود
بیشتر شدن صحبت هاشون بعد از دیدار داخل مغازه ، دهان باز مونده و رفتار های عجیب ولی کیوتش روزی که هم رو دیدن ، اعتماد بیشتری که به زین کرده بود و مسائلی مشابهش ، باعث شد پسر شرقی به اینکه «دایی سهونی» روش کراش داره فکر کنه
![](https://img.wattpad.com/cover/322123863-288-k369404.jpg)
VOCÊ ESTÁ LENDO
Zayn My Kai - [3/4] 🐻ᶜᵒᵐᵖˡᵉᵗᵉᵈ
Fanficلیام بدترین دایی دنیاست و اینو قبول داره . چرا ؟ چون هیچ وقت نمیدونه باید چی برای لیلیا خواهرزاده عزیزش هدیه ببره و همیشه سر و ته همه چی رو با لباس هم میاره ! ولی برای تولد امسالش دست به دامن بهترین دوستش ریچارد میشه و با دیدن یه پیج آنلاین تصمیم م...