Part 9

185 17 0
                                    


رونی :سلام مثل اینکه خیلی درباره ی ماشین ها میدونی

خب من نمیدونستم اینجور میشه وگرنه اصلا سوار ماشین کوک نمی‌شدم

نگاش کردم و چن ثانیه بهش زل زدم وقتی مطمعن شدم با منه و قرار نیست دست از سرم برداره جوابشو دادم

ته :آره من یه چند باری مسابقه دادم

رونی :من فکر میکردم بار اولت بود

ته :دوست داشتم ولی مسابقه نمیدم

کلافه شدم چرا دست از سرم بر نمی‌داشت اوفف

رونی:عه ؟پس چرا رو خط شروعی؟

تازه به خودم اومدم و دور و ورم و نگاه کردم منظورش چیه؟
که دیدم رونی دستش و از شیشه ی ماشین بیرون آورد و زد رو سقف که صدای آژیر بلند شد

Jk:

داشتم سینه های یونا رو میخوردم که یهو صدایی اومد واد فاک این که صدای آژیر فینالِ

یونا :چی الان که خیلی زوده ؟

مثه چی عصبی شدم فقط میدونم با باکسرِ پام لخت با لباسایی که سعی داشتم تو راه بپوشم از ماشین زدم بیرون

داشتم شلوارم و میپوشیدم و راه میرفتم درواقعِ میدوعیدم که پام گیر کرد به شلوار و توی این گیراگیری اوفتادم فاک بهش

بلند شدم و شلوارم و پوشیدم از بین جمعیت رد شدم و خودم و رسوندم به جلو
و رفتم پیش یونگی و جیمین

یونگی وقتی من و دید تعجب کرد

یونگی:چه خبره کوک تو اینجا چیکار میکنی ؟
بدون توجه به اون نگاهم به زنی بود که وسط ماشین ها وایساده بود جیمین و دیدم ازش پرسیدم

کوک:پیامم و دیدی؟

جیمین:کدوم پیام ؟

یونگی :اما اگه تو اینجایی پس(وقتی فهمید جریان چیه و دیگه دیر شده بود چون زن تفگ و برد بالا تا آژیر و بزنه)منو کصخل کردین

وقتی تفنگ و زد و ماشینا حرکت نکرده بودن داشتم کلافه و کفری میشدم

یونگی:چی ؟چرا اونا نمیرن؟

Tae:

چند دقیقه قبل

ته:نه ،هی ببین من مسابقه نمیدم کوک مسابقه میده

رونی :پس اون لعنتی چرا اینجا نیست

دور و ورم و نگاه کردم نبودش فاک بهش

دیدم فایده نداره نیستش که نیستش اومدم از ماشین در بیام که

رونی:هی عزیزم کجا میری؟

نگاش کردم که ادامه داد

رونی:اگه کسی مسابقه نده ما می‌بریم

چی اینطور که نمیشه خدا چیکار کنم
فایده نداره سوار ماشین شدم

رونی:از اونجایی که تو تازه کاری و بچه ایی و بلد نیستی بهت پنج ثانیه آوانس میدم

Culpa Mia Where stories live. Discover now