• جنی •
از وقتی از خواب بلند شدم استرس دارم اگه تهیونگ امروز چیزی بگه بهم چیکار کنم فرار کنم یا بزنم تو دهنش ای خدا یه راهی جلوم بزار خدا کنه امروز نیاد خب احمق امروز نیاد فردا حتما میاد یا من نرم اونوقت از درس عقب میوفتم امروز با خانم چوی هم کلاس داریم زنیکه احمق عقده ای انگار ما ارث باباشو گرفتیم با صدای رزی به خودم اومدم
رزی: جنییییی چرا نمیای احمق یه ساعته منتظریم
_اومدم یه لحظه بیا خط چشم بکش
رزی داخل اتاقم اومد و گفت: چرا خودت یاد نمیگیری اووف
_دستام میلرزه نمیتونم
بعد اینکه خط چشم واسم کشید بیرون رفتیم به به ببین چی کردن این پرنسس ها
_وای چه خفن شدین پرنسس ها
لیسا: بیا اینقد عشوه نیا کلاس دیر شد
_اییش بی لیاقت
لیسا: شنیدم هاا
_خوبه دگه بشنو
سوار ماشین رزی شدیم و حرکت کردیم به طرف دانشگاهتیپ رزی
تیپ جیسو
تیپ میون
YOU ARE READING
~Valley of happiness~
Fantasyاسم فیک: دره خوشبختی( valley of happiness) ژانر: عاشقانه، دانشگاهی این فیک در مورد دو اکیپ هست که سر یه اتفاقی باهم تو لج میفتن و بدتر از همه تو یه دانشگاهن همش حرص همو درمیارن هر بلایی سر همدیگه میارن اما کی میدونه که این دعوا ها آغاز خوشبختیه یا...