انتقام_بوهایی به مشامم خورده که مرا به دیواره قصر جهنم میآورد خشم عزیز چه شده؟
خشم پوزخندی زد
طمع_انتقام حد و مرزها را نگه دار حسن فقط عزیز من است
حسادت چشمی برای آن دو چرخاند
حسادت_انتقام او مهمانی برگزیده ...مهمانی که در میان آسمان ها و زمین جزو ملائک برتر بوده بعید میدانم به حوس بی افتد
طمع_گفتم که اینجور مسائل را بسپارید به من
خشم با کنایه گفت
خشم_عاری همه میدانند طمع در کارش فقط دوز و کلک و نیرنگ است آنقدر ها هم برایش کار بزرگی نیست
طمع به نشانه قهر رو برگردانند
طمع_خودت چه؟ به هزار دام من ریسه خشم میدوزی ؟ خب گرفتار شو دیگر مارک زشت
انتقام چشمی چرخاند
غرور_گر دو دقیقه زبانتان در دهانتان نجنبد میفهمیم چه میشود
داخل قصر جهنم/
جیمین_گیریم که نقشه ات گرفت سیاهی آدم عاشق حوایش است خیانت نمیکند
جونگکوک_تو اورا عاشق کن انداخت دام خیانت با من نامجون هم حوایش را به دیدار بوسه ات میآورد
جیمین رو گرفت
جیمین_از من ساخته نیست این جنگ با خدایم هست
جونگکوک خشم گرفت
جونگکوک_کدام خدا؟آنکه ولت کرد تا در میان آسمان و زمین ننگ آفریده ای از جنس گل شوی؟آنکه عبادت هایت را به لبان تر شده آدم ترجیح داد؟آنکه سجده بر آدم را برتری از سجده به خودش دید؟ کدام خدا؟آنکه قسم بر روح پاکش خورد دست هایت رها نمیکند و دست هایت ول کرد تا دست های بنده اش بگیرد؟
به خودش آمد
جونگکوک راجب فرشته تبعیدی روبه رویش سخن نمیگفت
نفرت میان دوستانش خزید
نفرت_بوهای زیادی به مشامم میرسه
غرور با دلتنگی با صدای هیس شنیده نشده ای زمزمه کرد
غرور_پرخوری هنوز نیامده
همه اهل بهشت میدانستند حوا چه زمانهایی را با خدایش خلوت میکند
وقتی پشت دروازه ها سجده میکرد همه یاد ابلیس ملائک برتر خدا می افتادند
اما حوا سجده میکرد
هوسوک از داتشن آدمش شکر میکرد
آنقدر شکر خدارا از بابت یونگی کرده بود که خداهم شک برده بود آدمش آنقدر فوق العاده باشد
و به جایی رسید که هوسوک به جای خدایش آدم را پرستید:)
و اما یونگی چه میکرد....او دم درخت پرتغالی مینشست بهشت را مینگریست تا عبادت همسرش تمام شود
لابه لای درخت پرتغال صدا آمد
سمت صدا چرخید
جیمین _سلام آدم :)
یونگی نگاهش را گرفت
چقدر پسر روبه رویش زیبا بود
یونگی_کی هستی
جیمین_یکی از فرشتگان
فرشتگان انقدر زیبا بودند؟
نگاهی به همسرش که سر بر سجده نهاده بود کرد
چرا خدایش همسری به زیبایی فرشتگان برایش برنگزیده بود؟
و یادش نبود آدم که اصلا مگر ملائک اجازه نزدیکی به اورا داشتند؟
سلام
خب بابت تاخیر باید بگم متاسفم من بودم و امتحانا
و این هفته پیش رو هم هروز دوتا یه تا امتحان داریم در یه روز تازه
و خب خلوت شدنم تا خرداد طول میکشه تا اون موقع روال آپ نامتعارفهبهش عشق بورزید
ووت و کامنت
کامنت
کامنت
و کامنتدوستونننننننن دارممممم
STAI LEGGENDO
Prostrated
Fantasyاین یه داستان کهنه از خدا و جن برگزیده برای عبادت خلاصه : من همون جنی هستم که برای خدایم عبادت کردم انقدر اورا پرستش کردم که مرا جزوی از بالاترین ملائکه خود قرار داد اما خدایم را ندیدم من معشوق خود را ندیدم ......همه چی در دوری دیدارش میگذشت تا فر...