02

261 27 2
                                    

پارت

_ یک ماه بعد _

" جیمین ... جیمین ... جیمین ... جیمین ....جیمین پاشوو ... پاشووو .... پاشوو ..... چیمینننن .... پاشووو دیر شدددد .... جیمیننننننن!!!! "

جیمین بالشتشو از زیر سرش برداشت گذاشت رو صورتش تا صدای اون مزاحم و نشنوه

" جیمینننننننننننننننننننن!!! "

جیمین با حرص پاشد نشست و گفت
" اَه چرا دهنتوو نمیبندی !! اصن کی بهت گفته صدات قشنگههههه؟؟! "

پسر دیگه ابروهاش و بالا انداخت و یه نیشخند زد
" تو! "

جیمین چشماشو چرخوند و با حرص گفت
" ساعت چنده ؟ "

پسر درحالی که از اتاق میرفت با لحن شیطون جواب داد
" ساعت ۷ و نیمه "

جیمین چند لحظه همونطور تو حالتی که درحال بلند شدن بود وایساد .
" چی..؟ گفتی ساعت چند ؟؟؟؟ "

فورا گوشیشو از کنار تخت برداشت و با دیدن ساعت که دقیقا ۷ و ۳۰ دقیقه رو نشون میداد

پلک چپش پرید و داد زد

" جونگگگگ کوککککک "

جونگ کوک با خنده جواب داد

" جانمممم!!!!"

..........................
جیمین درحالی که تند تند قدم برمی داشت گفت
" لعنت بهت .. همش تغصیر توعه "

جونگ کوک متعجب بهش نگاه کرد و به خودش اشاره زد

جیمین وایساد یه لحظه

" هاهاها تو تو دانشگاه اصلا حرف نمیزنی .... تلافی وحشی بازیات و فحشاتو درمیارم "

دوباره دست جونگ کوک و گرفت کشید که البته ناگفته نماند ازقصد ناخوناشو به دست جونگ کوک فشار میداد

بلاخره رسیدن پشت در کلاس
جیمین اروم در زد و داخل شد

استاد بدون اینکه چیزی بپرسه با دیدن جئون گفت

" مشکلی نیست بشینید "

جونگ کوک از زیر ماسک پوزخندی زد و نشست روی صندلیش که مثل همیشه  بقیه بچه ها ازش فاصله گرفته بودن البه بجز جیمین

جیمین نگاهی به جونگ کوک انداخت
امروز مثل همیشه سعی کرده بود جونگ کوک و راضی به در اوردن ماسک و کلاهش کنه ....ولی خب اون جونگ کوکه که مثل همیشه لباسای تیره پوشیده بود و کلاه و ماسک گذاشته بود و اها عینک گرد کیوتشم فراموش نکنید

جیمین عصبانی از دست جونگ کوک فوتی کرد که باعث شد موهاش پرت شه بالا

و نفهمه که از بیرون کلاس یکی به کیوت بازیاش زل زده و چشماش برق میزنه

.....
با حس دستی رو شونش برگشت و دوستشو دید

دوستش بهش اشاره ای زد و گفت
" بد جور میخایشااا چشمات داره برق میزنه "

خنده ی حرصی از حرف دوستش کرد و گفت
" کی همچین چیزی گفته من پارک رو نمیخام "

بعد از زدن حرفش تازه متوجه شد چی گفته

دوستش زد رو شونش و گفت
" کی اسم برد ؟! "

تا اومد ماسمالی کنه دوستش پیش قدم شد
" دید زدنت تموم شد ، منو نامجون و هوسوک تو سلفیم "

بی خیال دوستش شد و برگشت سمت پنجره کلاس اون جوجه

" راستی یونگ زنگ خورده پارک ام پاشد با دوستش رفت "

حرصی برگشت سمت دوستش و غر زد
" تهیونگ "

..................
نامجون خیره به یونگی که با اخم زل زده بود به کفشاش از تهیونگ پرسید
" چشه؟ "

تهیونگ مسخره گفت
" نزاشتم به دید زدنش برسه "

نامجون سری تکون داد

همه ساکت بودن که یهو صدای بلند کسی اومد
" اوه عکس صورت جئون"

همه برگشتن نگاش کردن که گفت
" فرستادم گروه دانشگاه "

همه هجوم بردن سمت گوشیاشون و بعضی ها هنوز گیج بودن جئون کیه یسری ها مثل تهیونگ

تهیونگ با تعجب به همهمه نگاه کرد که هوسوک عکسی جلوش گرفت
" اینه عکسش "

تهیونگ با تعجب به عکس زشت جلوش انداخت و گفت
" این؟ بخاطر این خودشون و کشتن ؟"

تا هوسوک اومد جواب بده
صدای داد یکسی اومد
" اون جئون نیست "

یکی دیگه داد زد
" از کجا میدونی ؟"

پسر جواب داد
" من از دور چهرشو بدون ماسک دیدم اون نیست  ."

یهو صدای همهمه ها خوابید و کسی وارد سلف شد

همون دوست پارک 
دیگه همه سکوت کردند

تهیونگ متعجب پرسید از هوسوک
" چرا همه ساکت شدن ؟"

هوسوک اشاره ای به همون دوست پارک زد و گفت
" بخاطر اون "

تهیونگ کنجکاو گفت
" خب مگه اون کیه ؟ "

هوسوک بهش نگاه کرد
" جئون "

تهیونگ دوباره پرسید
" خب جئون کیه ؟ "

نامجون گفت
" شوخی میکنی؟؟ دیگه نمیشناسیش؟"

.....

𝒘𝒉𝒐 𝒊𝒔 𝒕𝒉𝒂𝒕  𝒃𝒐𝒚 ?? [تهکوک / یونمین]Where stories live. Discover now