بعد چند لحظه با استرس دست جونگکوکو گرفت
" جونگ فک کنم عاشق شدم "جونگگوک دستشو از تو دست جیمین کشید بیرون
" اییی فک کردم چیشده!! چیز عجیبی نیس که تو روزی ده بار عاشق میشی "جیمین چشم غره ای به جونگکوک رفت
" نه اونا فرق دارن ... این سوگولیمه "جونگکوک با این که ماسک زده بود ولی جیمین میتونست نیشخند رو لبشو حس کنه
" نکن از این کارا با دل من مگه من سوگولیت نبودم...اخ این خیانتت به من و بچمون نابخشودنیه جیمین "جیمین چشماشو تاب داد
" دلقک "همون لحظه هیوا اومد داخل کلاس
" عزیزان این کلاس الان شروع میشه لطفا بیایین بیرون "
و بعد حرفش باسنشو تاب داد و رفت بیرونجیمین اروم به جونگکوک گفت
" انقد عزیز عزیز میگه بهمون حالم داره بهم میخوره احساس میکنم داره فحشمون میده "جونگکوک دست جیمین و کشید سمت بیرون از کلاس و رفتن سمت فضای سبز
رو چمنا نشستن و نگاهای روشون رو واگزار کردن به تخم چپجیمین به روبرو نگاه کرد و با دیدن اینکه یونگی با فاصله ۱۰ قدم نشسته روبروش اب دهنش پرید تو گلوش
جونگکوک که دید الان جیمین سقط میشه محکم کوبید رو پشتش
همون لحظه جیمین سرفه هاشو تموم کرد و با لبخند خیلی عاشقانه و جذابی نزدیک تر شد به جونگکوک
همون لحظه ذهن جونگکوک اخطار داد ( خطر مرگ به دست یونگی. خطر مرگ به دست یونگی. اخطار. اخطار )
جونگکوک اومد چیزی بگه که دید یونگی زومه روشون و با توجه به فاصله کم صداشون به گوش اون چهار نفر یونگی و اون تو کون نرو و دوتا از دوستاش میرسه پس گوشیشو دراورد و پیام داد به جیمین
جیمین زیر چشمی به یونگی هی نگاه میکرد هی نزدیکتر میشد به جونگکوک
YOU ARE READING
𝒘𝒉𝒐 𝒊𝒔 𝒕𝒉𝒂𝒕 𝒃𝒐𝒚 ?? [تهکوک / یونمین]
Humor× فرار کردم ! = وات د هل ؟؟ چرا ؟؟؟ × چون بزرگترین دشمن گاد فادر رو هک کردم ... = چییییییییییی؟؟؟؟؟؟؟؟ × و اگه میموندم بگاا میرفتم ! .................. یونمین _ تهکوک ( اون پسر کیه ؟؟ )