جیمین بعد از اینکه شروع کرد به دویدن شروع کرد فوش دادن به جونگکوک
نمیدونست چجوری جونگکوک انقد زود غیبش زد
اسپایدرمنی چیزی بود جیمین خبر نداشت ؟برگشت عقب و با دیدن یونگی تو چند قدمیش یه لحظه قلبش وایساد
و دهنشو که بزور نگه داشت تا جیغ و داد نکنهیهو با شدت خورد به چیزی و افتاد
قبل اینکه بفهمه چی به چیه یکی بلندش کرد
تو ذهنش گفت " بابا یه لحظه وایسا شاید مسدوم شدم...فورا ادمو بلند میکنن "برگشت و جونگکوک و دید با عصبانیت اومد بپره بهش که صدای یکی از بچه ها اومد
" عامم .. ببخشید؟ "سر همه برگشت سمت پسر که دستی به گردنش کشید و ادامه داد
" خب.. اتوبوس اومده اره اوتوبوس اومده "و بعد زدن حرفش فورا با قدمای تند از پیش اونا دور شد
همون لحظه مدیر جلوشون ایستاد
جیمین با تعجب زیر لب گفت
" همه تله پورت میکنن جدیدا جلل خالق منم یاد بگیرم "هیوا نگاه مشکوکی به پسرا انداخت و گفت
" بیایین بریم اتوبوس اومده "جونگکوک بدون حرف دست جیمین رو گرفت و کشید سمت خروجی
جیمین با حرص گفت
" چته وحشی؟ "دور تر از اتوبوس ایستادن و از اونجایی که هیوا گفته بود همه شماره صندلی خودشون رو دارن عجله ای برای سوار شدن کسی نداشت
جونگکوک جیمین رو کشید دور تر از بقیه
جیمین با قیافه وات د فاکی به حرکات عجیبش خیره بود
تو ذهنش به خودش گفت "گمون نکنم كیم یه چیزی به خورد جونگکوک داده "جونگکوک کلافه دستی به گردنش میکشه و میگه
"چیزی به خوردم نداده "جیمین چشماش گرد میشه با تعجب و صدای بلندی میگه
"پشمام همه امروز عجیب شدن .. چجوری ذهنمو خوندی ؟؟؟"جونگکوک پوکر به جیمین خیره شد و لب زد
"احمق بلند گفتی "جیمین چشماشو ریز کرد و مشکوک گفت
"عجیبه .. احمق خودتی! "جونگکوک چشماشو چرخوند و بی حوصله گفت
" ببین جیمین من اونجا یه صداهایی شنیدم "جیمین پوکر جواب داد
" خب درسته باید بشنوی ناشنوا که نیستی "جونگکوک محکم با دست کوبید رو پیشونیش هنوز ماسک رو صورتش بود ولی جیمین میتونست نیشخند حرصیش رو حس کنه
جونگکوک با حرص گفت
" احمق جونم گوش كن میگم یه صدای عجیبی بود .. صدای من بود و یه نفر دیگه .. صداش واضح نبود .... انگار خاطره بود ... انگار قبلا این حرفا زده شده و من الان داره یادم میاد... "جیمین پوکر میپره وسط حرفش
" خب داره یادت میاد دیگه ... قیافتو چرا کج و کوله میکنی؟ "جونگکوک با حرص میگه
" چون اون چیزای که شنیدم یجوری بودن نمیتونم هضمش کنم "جیمین با اشتیاق میپرسه
" چی شنیدی مگه؟ "جونگکوک تا میاد لب باز کنه صدای بلند هیوا میاد
" پارک جیمین !! ... پارک جیمین یک ساعته دارم صدات میزنم و تو اینجایی ؟ بیا با من شماره صندلیت 12 عه "جیمین که ناراضی میره هیوا برمیگرده سمت جئون
" و تو... میخایی با ماشین بیایی یا اتوبوس ؟"جونگکوک نگاهی به جیمین منتظر کرد و شونه بالا انداخت و به اتوبوس اشاره زد
هیوا کاغذ ای از توی کیفش در میاره و با نگاه به لیست داخل کاغذ میگه
" خیلی خوب .. تنها جای خالی صندلی شماره 20 عه کنار کیم تهیونگ!"
YOU ARE READING
𝒘𝒉𝒐 𝒊𝒔 𝒕𝒉𝒂𝒕 𝒃𝒐𝒚 ?? [تهکوک / یونمین]
Humor× فرار کردم ! = وات د هل ؟؟ چرا ؟؟؟ × چون بزرگترین دشمن گاد فادر رو هک کردم ... = چییییییییییی؟؟؟؟؟؟؟؟ × و اگه میموندم بگاا میرفتم ! .................. یونمین _ تهکوک ( اون پسر کیه ؟؟ )