14

148 21 20
                                    

جیمین بعد از اینکه شروع کرد به دویدن شروع کرد فوش دادن به جونگکوک

نمیدونست چجوری جونگکوک انقد زود غیبش زد
اسپایدرمنی چیزی بود جیمین خبر نداشت ؟

برگشت عقب و با دیدن یونگی تو چند قدمیش یه لحظه قلبش وایساد
و دهنشو که بزور نگه داشت تا جیغ و داد نکنه

یهو با شدت خورد به چیزی و افتاد

قبل اینکه بفهمه چی به چیه یکی بلندش کرد
تو ذهنش گفت " بابا یه لحظه وایسا شاید مسدوم شدم...فورا ادمو بلند میکنن "

برگشت و جونگکوک و دید با عصبانیت اومد بپره بهش که صدای یکی از بچه ها اومد
" عامم .. ببخشید؟ "

سر همه برگشت سمت پسر که دستی به گردنش کشید و ادامه داد
" خب.. اتوبوس اومده اره اوتوبوس اومده "

و بعد زدن حرفش فورا با قدمای تند از پیش اونا دور شد

همون لحظه مدیر جلوشون ایستاد

جیمین با تعجب زیر لب گفت
" همه تله پورت میکنن جدیدا  جلل خالق منم یاد بگیرم "

هیوا نگاه مشکوکی به پسرا انداخت و گفت
" بیایین بریم اتوبوس اومده "

جونگکوک بدون حرف دست جیمین رو گرفت و کشید سمت خروجی

جیمین با حرص گفت
" چته وحشی؟  "

دور تر از اتوبوس ایستادن و از اونجایی که هیوا گفته بود همه شماره صندلی خودشون رو دارن عجله ای برای سوار شدن کسی نداشت

جونگکوک جیمین رو کشید دور تر از بقیه

جیمین با قیافه وات د فاکی به حرکات عجیبش خیره بود
تو ذهنش به خودش گفت "گمون نکنم كیم یه چیزی به خورد جونگکوک داده "

جونگکوک کلافه دستی به گردنش میکشه و میگه
"چیزی به خوردم نداده "

جیمین چشماش گرد میشه با تعجب و صدای بلندی میگه
"پشمام همه امروز عجیب شدن .. چجوری ذهنمو خوندی ؟؟؟"

جونگکوک پوکر به جیمین خیره شد و لب زد
"احمق بلند گفتی "

جیمین چشماشو ریز کرد و مشکوک گفت
"عجیبه .. احمق خودتی! "

جونگکوک چشماشو چرخوند و بی حوصله گفت
" ببین جیمین من اونجا یه صداهایی شنیدم  "

جیمین پوکر جواب داد
" خب درسته باید بشنوی ناشنوا که نیستی "

جونگکوک محکم با دست کوبید رو پیشونیش هنوز ماسک رو صورتش بود ولی جیمین میتونست نیشخند حرصیش رو حس کنه

جونگکوک با حرص گفت
" احمق جونم گوش كن میگم یه صدای عجیبی بود .. صدای من بود و یه نفر دیگه .. صداش واضح نبود .... انگار خاطره بود ..‌. انگار قبلا این حرفا زده شده و من الان داره یادم میاد...  "

جیمین پوکر میپره وسط حرفش
" خب داره یادت میاد دیگه ‌... قیافتو چرا کج و کوله میکنی؟ "

جونگکوک با حرص میگه
" چون اون چیزای که شنیدم یجوری بودن   نمیتونم هضمش کنم "

جیمین با اشتیاق میپرسه
" چی شنیدی مگه؟ "

جونگکوک تا میاد لب باز کنه صدای بلند هیوا میاد
" پارک جیمین !! ... پارک جیمین یک ساعته دارم صدات میزنم و تو اینجایی ؟ بیا با من شماره صندلیت 12 عه "

جیمین که ناراضی میره هیوا برمیگرده سمت جئون
" و تو... میخایی با ماشین بیایی یا اتوبوس ؟"

جونگکوک نگاهی به جیمین منتظر کرد و شونه بالا انداخت و به اتوبوس اشاره زد

هیوا کاغذ ای از توی کیفش در میاره و با نگاه به لیست داخل کاغذ میگه
" خیلی خوب .. تنها جای خالی صندلی شماره 20 عه کنار کیم تهیونگ!"

 تنها جای خالی صندلی شماره 20 عه کنار کیم تهیونگ!"

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.


Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.


𝒘𝒉𝒐 𝒊𝒔 𝒕𝒉𝒂𝒕  𝒃𝒐𝒚 ?? [تهکوک / یونمین]Where stories live. Discover now