7

195 42 5
                                    

ووت فراموش نشه!

فضای اطرافش دور سرش دوران میرفت، انگار که یه جسم سخت رو محکم به مغزش کوبیده باشه. مردمک های چشم هاش گشاد شده بود، تپش های قلبش تند تر و صدای نفس های خودش توی گوشش میپیچید.

"با کی... خوابیدی؟!"

با صدای لرزونش پرسید و بوران درحالی که نگاهش رو ازش میگرفت، به پشت تکیه زد و پاهاش رو جمع کرد. خوب میدونست تهیونگ همچین چیزی نگفته که باید به هوسوک توضیح بده. اون اصرار مکرر داشت که هیچکس حتی هوسوک نباید بویی از این قضیه ببره، ولی بوران فکر میکرد این حقش بود که بدونه... تا بلکه دست از تلاش های بی فایدش برای درست کردن رابطشون برداره.

"با جیان... شب تولد جیمین."

نفس حبس شدش رو بیرون فرستاد و دستی به موهای عرق کردش کشید.

"وای... خداروشکر!"

هوسوک بلند گفت و روی مبل پخش شد. بوران به تعجب بهش نگاه کرد و خنده موذبانه ای سر داد.

"انتظار نداشتم اینو بگی!"

هوسوک درحالی که حس میکرد داره تقریبا خفه میشه سریع بلند شد و سمت کشوی زیر تلویزیون رفت.

"حالم بده واقعا‌."

سرسری گفت و تقریبا سمت در تراس هجوم برد. بعد از چند دقیقه که به سئول زیر پاش خیره بود و باد آروم لا به لای موهاش پیچید، پک عمیقی به سیگارش زد و بوران اهسته کنارش ایستاد. دست هاش رو به میله سرد فلزی رو به روش رسوند و خودش رو بالا کشید. دست هوسوک به پشت لباسش چنگی زد و نگهش داشت تا نیفته.

حقیقتا هضم ماجرا سخت بود‌. پس تهیونگ بخاطر همین مسئله داشت اینطوری رفتار میکرد؟ خواهرش عاشق کسی بود که تقریبا کل زندگیش رو بهم ریخته بود.

"اون مست بود... و من یجورایی ازش سو استفاده کردم."

بوران خنده تلخی کرد و موهای بلندش رو پشت گوشش داد. حتی با به یاد آوردنش هم تنش گر میگرفت، تک تک اون لحظه هارو به خاطر داشت، شبی که براش یه خاطره موند‌. از اون، تنش، عطرش، و هر چیز دیگه ای که باهم داشتن...

"میدونست هیچوقت قرار نیست باهم باشیم. پس خواستم از فرصتم استفاده کنم... تا فقط یبار داشته باشمش‌. میخواستم اولینم اون باشه..."

"خودش چی؟"

هوسوک پرسید و دود سیگارش یه مه بینشون درست کرد.

"هیچوقت راجبش حرفی نزدیم."

با لبخند محوی گفت و آرنج هاش رو به میله تکیه داد. چراغ های کم سوی شب کم کم داشت رو به خاموشی میرفت.

"تهیونگ نمیتونه درک کنه، چون خودش هیچوقت همچین چیزی رو تجربه نکرده."

بغضش رو فرو برد.

💫𝙄𝙣𝙩𝙚𝙧𝙨𝙩𝙚𝙡𝙡𝙖𝙧 Kookmin/JikookМесто, где живут истории. Откройте их для себя