سر خدمتکار تمام عمارت و کارکنان رو نشون داد و گفت :
•من یه سری کار دارم تو با نگهبان لی بقیه جاها رو ببینی!
+ممنونم آجوما
خدمتکار سری تکون داد رفت
¢هوم پس عزیز دردونه ارباب تویی!
+ شما نگهبان لی هستید؟
¢بله خوشگله
بعد از این حرف دستمال سفیدی جلوی دهن تهیونگ گرفت و فرصت هیچ واکنشی بهش نداد !
وقتی از بیهوش شدن تهیونگ مطمئن شد تلفنش رو برداشت و به رییسش زنگ زد¢قربان گرفتمش زودتر آدرس بدید تا اون جئون عوضی پیداش نشده
#................¢بله قربان جئون هم الان بیهوشه دادم یکی از نفوذی ها تو قهوش بیهوشی ریخت
#.......................
¢بله میدونم رییس خیلی زرنگه اما تا الان صدایی ازش نیومده
#..................
¢اوکی اومدم
۳ ساعت بعد
😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐
با سردرد عجیبی بیدار شد
اوه
اون بیهوش شده بود عصبی بود خیلی
اصلا معلوم نبود عزیز دردونش کجاست؟
بلند شد
نیم ساعت بعد_صد بار بهتون گفتم حواستون بهش باشه حالا دوربین هارو چک کردین میگین بردنش !؟ چرا نیومدید اتاق من ببینید مردم یانه؟
کوک با فریاد هایی که حتی دیوار های عمارت هم به لرزه میانداخت حرف هاش رو گفت ،یکی از خدمتکار ها با ترس گفت:
٫آآ..آخه ار..بباب ش..شما هیچ..وقت به ما ...اا..اجازه ..و..و.رود به اتاق ...نمیدادید
_من گوه خوردم خب؟ ....صبر کن عسلی تا شب نشده پیدات میکنم
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀با گیجی بیدارشد یکم که گذشت به خودش اومد کجاست ؟ چرا دست و پاهاش به صندلی بستس؟ باهاش چیکار دارن؟ ترسیده بود خیلی ترسیده بود
£بلاخره چشمات رو باز کردی!
+ش..شما ب..بامن..چ..چیکار..د..دارید
£اینو از پدرت بپرس حالا هم میخوام یکم منو سرگرم کنی! هرزه..........:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
دو ساعت بعد پنج عصر٫ریس پیداش کردم توی این خانه متروکست
_دمت گرم عالی بودی ..همه حرکت کننیک ربع بعد دم خانه متروکه
_پیدات کردم قند عسلصدای آشنایی از طبقه بالا اومد
+جونگ هق کوکی هق
کوک با تمام توان بالا رفت درو محکم شکست ،
_پیدات کردم عزیزم
تن بی جون خونی تهیونگ رو در آغوش گرفت پیشونیش رو بوسید+ کوکی هق اوناهق میخواستن بهم هق تجاوز کنن هق
کوک دیگه عصبانی تر از این نمیشد
_هیشششش آروم باش انجامش دادن؟
+ نع، چ..چون نزاشتم ،ز..زدنم
_باشه قند عسل آروم باش آروم باش دیگه جات امنه عسلم ،متاسفم حواسم نبود دوربینها قطعه🩵💙🩵💙🩵💙🩵💙🩵💙🩵💙
دیدید چی شد؟
آخیییییی بچم
لالاااااااااا
ندیدم از فیک جدیدم حمایت کنید
گهرم
برید اونم بخونید قشنگهههه
بوس،ماچ،بای
YOU ARE READING
My honey Bear 🐻 Kookv
Romance{ کامل شده} رییس باند مافیایی که عاشق جاسوس جدیدش میشه چی میشه اگه جاسوسش یه پلیس مخفی باشه؟ ::::::::::::::::::::::::::::::::::::« _بیبی کوچیک ترین اشتباه موجب بزرگترین تنبیه پس کارتو خوب انجام بده........ :::::::::::::::::::::::::::::::::::::« کا...