پارت 1
Felix:
صبح الارم گوشیم زنگ خورد ، اومدم ببینم ساعت چنده که یهو از جام پریدم
_شتتت ساعت هفت و نیمهههه دیرم شدههه
روز اول کارم بود بعد از فارغ تحصیل شدنم از دانشگاه اولین بار بود که یه کار خیلی خوب پیدا کرده بودم .
مغازه کت فروشی و رئیس اونجا اقای کریستوفر بنگ چان خیلی خوب بودن ، اقای بنگ چان خیلی خوش رو و خوش اخلاق بود و خیلی هم جذاب .
داشتم اماده میشدم که سریع از خونه زدم بیرون ،حتی وقت نکردم کتم رو بپوشم و با یه اسنک تو دهنم رفتم سمت اتوبوس .
خوشبختانه به اتوبوس رسیدم و ازش جا نموندم .
.
.
.
وقتی رسیدم رئیس منو سرزنش میکرد البته خیلی اروم و مهربون بود
°هی فلیکس چرا روز اول کارت انقدر دیر اومدی
_ببخشید واقعا ببخشید صدای الارم گوشیم رو نشنیدم و نتونستم بیدار شم
°حالا اشکال نداره میتونی بری سر کارت و اینکه میتونی فقط چان صدام کنی
_ باشه ،مرسی اقای چاناون مغازه واقعا بوی خوبی میداد دکوراسیونش و اهنگای قدیمی که میزاشتن خیلی وایب ارامش بخشی داشت
اونجا به جز من دو تا کارمند دیگه اونجا بودن و من زیاد ازشون خوشم نمیومد
چان داشت واسم توضیح میداد که با مشتریا چجوری رفتار کنم و کت هایی که دسته بندی شده بود کجاها بودن که وقتی مشتری اومد راحت بیارم و راحت بزارم سرجاشون .
چند دقیقه بعد جیسونگ بهم زنگ زد تا درباره کار جدیدم باهام حرف بزنه
^هی لیکسی کار جدیدت چطور پیش میره؟
_هوووم بدک نیست ، ارومه و وایب خوبی هم میده ولی احساس میکنم داره حوصلم سر میره
^میخوای بیام دنبالت جیم بزنی ؟
_نخیر امروز روز اول کارمه دیوونه شدی؟
^هه هه اکی هر جور راحتی ،بعدا میبینمتتتت...
جیسونگ یذره فضولی میکنه ولی واقعا با وفاعه.
.
.
.
چند ساعت گذشته بود و بعد یه عالمه مشتری پولدار بلاخره تونستم استراحت کنم ولی بازم باید لباسا رو میزاشتم سر جاشون
*تلفن مغازه زنگ میخوره
چان گوشی رو برداشت ، وقتی حرف میزد خیلی جدی بود و گوشی رو گذاشت رو به هممون کرد و گفت:
°بعدا قراره یه مشتری ویژه داشته باشیم
کارمند 1 :همون مشتری که همیشه میاد و قیافه سرد و ترسناکی داره ؟
چان سرشو با نشونه تأیید تکون داد
کارمند 2 :وایی انقدر عجیبه که هر وقت میاد دلم میخواد از همون در فرار کنم
کارمند 1:دقیقا
اونا مشغول غیبت بودن و من داشتم کت ها رو مرتب میکردم که در مغازه باز شد و مردی وارد شد...

أنت تقرأ
...
عاطفيةروز اول کاره فلیکس ولی به خاطر دیر بیدار شدن دیرش میشه سرکار با یه مشتری ویژه که در گذشته فلیکس روش کراش بود مواجه میشه و باعث مرور خاطرات گذشتش میشه و باعث مرور خاطرات گذشتش میشه...