بابا لنگ دراز عزیزم سلام
به خاطر برف سنگین هفتهی گذشته سیمهای تلفن شهر اسیب دیدهاند و فکر میکنم تا مدتی نتوانیم صدای یکدیگر را بشنویم. حتی همین حالا هم دلم برای صدای شما تنگ شده است. یادتان هست از تماس تلفنی خوشم نمی امد؟ حالا میفهمم جا انداختن چند جمله انقدر هم اهمیتی ندارد وقتی در لحظه شما جواب من را میدهید، میخندید و یا حتی سکوت میکنید و من همه و همه را در لحظه احساس میکنم، انگار نه انگار که مایلها فاصله بین ما باشد؛ اما همه این ها چیزی از علاقه من به نوشتن نامه های طولانی برای شما کم نمیکند. از ابراز ناراحتی و دلتنگی که بگذریم باید بگویم که چند وقتیست همسایههای جدیدی در واحد کناری داریم
در ابتدا فقط وقتی برای آبیاری گلدانها به تراس میرفتم همسایهمان را میدیدم که او هم وارد تراس میشود تا به گلدان هایش اب بدهد و لبخند مودبانهای بین ما رد و بدل میشد اما بعد من طاقت نیاوردم یک بوته گل زیبا به قتل برسد و این شد که سر حرف را باز کردم «این نوع گیاه متعلق به سرزمین های گرمسیری است و نباید هر روز به آن اب بدهید!» همین، یک راهنمایی ساده باعث شروع یک دوستی شیرین و غیر منتظره شد.
در این محله شیرین، گرم و البته پر سر و صدا به خاطر تفاوتهایی که داریم هرگز به ما توهین نشد؛ اما دیدن کسانی که مثل ما باشند این حس را میدهد که عشق ما هم مانند بقیه خانواده های این خیابان عادی است و همسایه جدیدمان این حس را به من میدهند. یک نجار و یک عکاس، زوج شیرنی هستند و انگار زبان عشق انها مخالفت و کلکلهای دم به دقیقهای است که بین خود دارند، سکوت و درک و لمس هم دارند ولی انگار تا روی حرف هم نه نیاورند درخت عشقشان سیر آب نمی شود.
چان عکاس است، همان کسی که مکالمه بینمان از آب دادن گل های تراس اغاز شد و کیونگسو نجار است ولی باور کنید اگر شیرینی پزی باز میکرد میتواندست خیلی زود کل خانههای خیابان را بخرد؛ توی مسابقه شیرینی پزی محله برنده شد و افتخار سه سال بردن همزن طلا را از من گرفت اما خوردن کوکی های شکلاتی کیونگ ارزش ان باخت را داشت.
پی نوشت: امیدوارم حرف هایم اشتباه برداشت نشود، من از متفاوت بودن عشق بین من و شما ناراحت نیستم بابای عزیزم؛ اما انسان در زندگی به جز درک شدن چه میخواهد؟ و چه چیزی شیرین تر از درک شدن وجود دارد؟ مگر ما چون هم را درک میکنیم عاشق هم نیستیم؟ خلاصه بگویم همسایه جدید عشق ورزیدن ما را درک میکند نه که فقط به ان احترام گذاشته باشد و این برای من شیرین است، درست مثل کوکی های شکلاتی.
KAMU SEDANG MEMBACA
Deare Daddy long legs
Fiksi Penggemar𝑪𝒖𝒑: sekai 𝑨𝒖𝒕𝒉𝒐𝒓: 𝐿𝑒𝓂𝑜𝓃 جونگین که تازه کتاب بابا لنگ دراز را تمام کرده تصمیم میگیرد نامه هایی به سبک جودی برای سهون،بابا لنگ دراز عزیرش، بنویسد.