2_عشق قدیمی

122 22 38
                                    


سلاممم من با پارت اول اومدم
چند بار ویرایشش کردم ولی اگر مشکلی بود ببخشید
.
.
.
.

جعبه ی وسایلشو از روی میز برمی داره و به هم تیمی هاش که رفتن جین کمترین اهمیتی براشون نداره نگاه می‌کنه خب راستش حق داشتن  توی اون دفتر فاسد که همه رشوه  گیر و عوضین جین مثل نیلوفر توی باتلاق گندیده می درخشه
فساد مثل علف هرز همه جا رشد می‌کنه
ولی این دلیل نمی شه که جین فاسد بشه هرجا هم که انتقالش داده باشن یکی از اونا نمی شد و نمیشه  هرگز پس قدم هاشو روی زمین محکم کرد به سمت در راه افتاد

توی اون دفتر چیزی  برای از دست دادن نداشت پس باید خوب این چند سال رو تلافی می کرد  
سال اول جین ی بچه ی ۲۰ ساله بود که تازه درسو تموم کرده بود
  آماده بود تا ی تیم پر انرژی بسازه و با جریانات خطرناک و هیجان انگیز همراه بشه درست مثل ی درامای پلیسی و کلیشه ای ولی با چی روبه رو شد ؟
مشت و لگد هایی که توسط هم‌گروهی های عزیزش بهش زده می شد و قلدری  های بی وقفه
البته اون مشت ها زیادی جین رو ورزیده و آماده کرد
سال های بعد ورودش ؟ نمی‌خواست راجبش حتی حرف بزنه 
محض رضای خدا جین ۹ سال لعنتی رو اونجا گذرونده بود

کنار میز رییس سابقش  وایساد

"ام ...من متاسفم بابت اتفاقی که برای پسرتون افتاد

پسر اون عوضی ؟ ی معتاد بود توی باری که جین گزارشش رو داد دستگیر شد
این کار جین از عمد بود و همه ی گروه اینو میدونستن پس لو دادنش رو برتری دونستن
و سر همین موضوع جین داشت اخراج می شد

خوشبختانه این چند سال پرونده های زیادی رو به عهده گرفته بود و موفقیت هایی کسب کرده بود که باعث می شد رییس پلیس با درخواست اخراج مخالفت کنه 
دیشب حکم انتقال جین اومده بود و امروز آماده ی رفتن به ی دفتر جدید بود

و رییس هو  البته که بچشو نجات داد با یکم  پول  مشکلات همه حل می شه

مرد پوزخندی زد چون‌حس میکرد این مبارزه رو خودش برده

|الان برای عذر خواهی  یکم دیر نیست جناب کیم ؟

جین با لحن استوار و لبخند مرموزش باعث شد مرد به خودش بلرزه  جین دیگه چه نقشه ی کوفتی داشت ؟

| بهتره سریع تر بری دیگه نمیخام قیافتو ببینم کیم

"آه و بابت خودتون هم متاسفم و اینم بگم که متاسفم ولی ی چیزی هست که حتما دلم میخواد ببینم

مرد ابروهاشو توی هم گره داد
| داری چی میگی سوکجین همین الان از دفترم گمشو بیرون

جین دو قدم عقب رفت
و سه پلیس  وارد دفتر شدن و پوزخند جین پر رنگ شد

'شما نمیتونین وارد شین آه رییس هرچی بهشون گفتم گفتن برای دستگیری اومدن

| چی؟

𝑫𝒊𝒗𝒊𝒍𝒆_𝐍𝐚𝐦𝐣𝐢𝐧Where stories live. Discover now