3_برف گرم

96 14 6
                                    

سلامم من باز اومدممم
امیدوارم دوست داشته باشین🍀

؛هوپ +شوگا  نام٫  "جین

.۰.۰.۰.۰.۰.۰.۰.۰.۰.۰.۰.۰.۰.۰.۰.۰۰.۰.۰.۰.۰.۰.۰.۰.۰.۰.۰

با صدای مکالمه نامفهومی سرشو از روی میز بلند کرد خورشید غروب کرده بود و ساعت ۶ عصر رو نشون می داد
از تیم دو هیچ کس توی دفتر باقی نمونده بود و رییس چو هم دفتر رو ترک کرده بود
نامجون نبود ولی کتش که به صندلی آویز شده بود نشون می داد همین دور و برهاست

آب دهنشو که گوشه لبشو خیس کرده بود پاک کرد
حتی یادش نمیومد کی‌ خوابیده
بدنشو کش داد و موقعیت رو آنالیز کرد
؛ ۲ ساعت
خمیازه ای کشید و رو به هوسوک کرد
"هوم؟
؛ دو ساعت کوفتی خوابیدی و نامجون  ادامه اون پرونده هارو برای برسی به من داد

نامجون ؟ چرا باید همچین کاری می کرد ؟
"چی؟صب کن...ببخشید هوسوکا

؛ خببب مشکلی نیست
لبخند شیطنت آمیزی زد
؛ اگر منو به نوشیدنی دعوت کنی از اونجایی که هیونگمی میبخشمت؟

"یاااا جانگ هوسوک

شوگا مثل گربه‌ی تنبلی از بین در اتاق رنگ رو رفته سرکی کشید

+ کی میخواد کیو دعوت کنه؟ منم هستم

؛شکم خوک؟ باربیکیو شده؟

+ خودشه

؛ آه هیونگ تو تازه وارد محسوب  میشی و  خب سن فقط  ی عدده ، پس بجنب مارو به ی مراسم تازه واردا دعوت کن هووو قراره تا خرخره بنوشیممم

یونگی با لبخند ملیحی تایید می کرد

"باشه باشه این نزدیکیا جایی هست ؟

جین  ورود نامجون رو ندیده بود
نامجون با صدای بمش  پشت سر جین لب زد
٫ خیابون سوم شکم پزیه هلمونی چطوره هوم؟

هوسوک‌فریاد زد
؛ خب اینم از این بزن بریمم ...تاکسی بگیرم دیگه ؟

" من که راضیم رانندگی تو مستی ریسک داره

اژدها کیم هم صدایی به معنای رضایت از ته گلو بیرون داد
اژدها کیم لقب رسمی تری بود که جین برای دومین بار به سرگروهش داد فقط بخاطر اون چشمای کوفتی .. ... شایدم با اضافه کردن  پسوند  جذاب ؟...

هوسوک‌ کمی با گوشیش ور رفت و با صدایی مثل ارسال پیام هورا گفت
؛ خببب راننده نزدیکه بجنبین پسراا

هوسوک با انرژی کلاه بافتنی ایی که طرح آفتاب گردونی روش بافته شده بود رو برداشت و سر کرد و با عجله بیرون دوید

شوگا نگاه نامطمئنی به جین انداخت انگار که از ظاهرش درحال اسکن شخصیتش بود
ظاهر خیلی جزئیات شخصیت رو به نمایش می‌زاره ولی نه همشو  دقیقا بخاطر همین بود که شناسایی شخصیت نامجون براش سخت بود
بعد یونگی  نگاهشو به گوشیش داد به عنوان دومین نفر از در خارج شد

𝑫𝒊𝒗𝒊𝒍𝒆_𝐍𝐚𝐦𝐣𝐢𝐧Onde histórias criam vida. Descubra agora