9_تک روی

62 8 2
                                    

سلام...میدونم زیادی دیر شد واقعا شرمندم
ولی ی مسافرت یهویی پیش اومد و من باید وسایل هامو آماده می کردم:_)

ممکنه غلط های املایی یا اصطلاحی باشه ویرایش نشده

...............

بر خلاف بارون شب قبل آسمون صافه و صدای پرونده ها سالن تاریک رو زینت داده

مکانی که شب قبل جهنمی بیش نبود با وجود خورشید به بهشت بدل شده بود
شایدم علت موقعیت خاص و آرامش بخش جین بود !

اتاق گارسون ها همگی توی ی ردیف بود و نامجون و جین توی یک اتاق وقت می گذروندن

با سردرد تنشو از روی تخت بلند کرد
و جین رو جستجو کرد
خوب یادش بود دیشب داشت گند می زد به اولین اعترافش!

پسر چند متر ازش فاصله داشت و به نفس گیر ترین شکل موهاشو بالا داده بود و صورت زیبا و خوش تراششو به‌نمایش گذاشته بود

نگاه نامجون غرق در موهای یاسی رنگش میشه
جین با لبخند رنگینش بر میگرده ودنیای نامجون رو رنگ می‌کنه
"اوه نامجونا بیدار شدی؟

نامجون با صورت پف کرده سر تکون میده

"دیشب واقعا خیلی نوشیدی مردم تا بیارمت توی اتاق ...آه بیخیال  ....اومم کیک میخای ؟ دیشب اضاف اومده بود ولی نبودی پس سهمت رو توی یخچال نگه داشتم

نامجون شرمنده توی موهاش دست کشید
٫ ببخشید جینن...ی  پسرِ تنها  برای نوشیدن دعوتم کرد از اونجایی که اولین بارش بود ممکن بود حالش بد بشه پس کنارش نشستم و خب....یکمم نوشیدم ...اما ظاهراً این من بودم که حالم بد شد !

جین خنده ی ریزی می کنه  و عطر ملایمی به تنش می‌کنه
" من یکم زودتر میرم  بقیه میخوان  برای شی دسر درست کنن

نامجون لبخند خواب‌آلودش رو تحویل جین میده و در یخچال رو باز می‌کنه
٫زودی میام بابت کیک ممنون !

جین قصد باز کردن در رو داره ولی ازش دست می‌کشه و به نامجون نگاه می‌کنه

اون کوالای کیوت مثل بچه ها و به دور از رعایت کلاس یا نظم کیک خامه ای رو  به دست گرفته و با گاز زدن کیک صبحشو جشن میگیره

با لبخند زدن نگاهشو  از نامجون‌ میگیره و در رو باز می‌کنه اما در توسط فرد دیگه ای از بیرون کشیده می شه
مرد قد بلند بلافاصله لب می زنه
۰ خوشبختم ...از طرف پینک اومدم و خوشحال میشم همراهیتون کنم

جین نفسشو از رضایت بیرون داد
بلاخره!....
حالا که پا توی دهن شیر گذاشته بودن هیچی مثل ی نقشه ی حسابی حال جین رو بهتر نمی کرد
البته اینکه  درباره ی پینک هم کنجکاو بود هم بهش اضافه می شد
شایعه های زیادی پشت اون بود
_ اون ی جانیه پیره
_ اون فقط ی بچست
_ اون محشره
هرچیم که بود جین بلاخره می دیدش
نظرات مردم میتونست خیلی متفاوت باشه و گاهی هم دروغ.....نه بهتره گفت اغلب دروغه

𝑫𝒊𝒗𝒊𝒍𝒆_𝐍𝐚𝐦𝐣𝐢𝐧Tempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang