سلاممم خب فکر کنم باید قول این هفته ۳ پارت آپ رو بشکنم چون حالم بد بود و باید دکتر می رفتم حتی این یکیو به زور آپ کردم
پس هفته ی ۲ پارت برقراره
مرسی که داستانو دنبال میکنین💚مثل همیشه +شوگا ؛هوپ ٫نامجون"جین
و . برای شخصیت های فرعی هست.۰.۰.۰.۰..۰.۰.۰.۰
عرق سرد ناشی از استرس روی پوست سفیدش سر می خورد ؛ چشماش در انتظار دیدن و گوش هاش در انتظار شنیدن بودن
از انتظار متنفر بود هیچ وقت هم تحملش نکرد البته غیر از دانلود های ۳۰ ثانیه ای انتظار خاصی رو متحمل نشده بود
این انتظار طولانی داشت یونگی رو کسل می کردنگران؟ ....خب یونگی ی حس جدید داشت ی چیز جدید مثل ترکیبی از ترس و ضعف عضله و استرس ، همه ی اونا جدا از هم میتونن دیوونت کنن و حالا در کنار هم داشتن یونگی رو وادار به خود زنی می کردن
فضای سیمانی کانال نیمه تاریک بود صداهای نامفهمومی از دریچه ی باز شنیده می شد
اما بی سیم هوسوک خاموش بود
این نشون می داد هنوز وقت روشن کردن اون مکعب مستطیل آهنی توسط یونگی نیستدستاشو به کف سیمانی کانال چسبوند و کاملا روی زمین خوابید گوشاشو به فضای خالی ای که هوسوک به وسیله ی اون پایین رفت نزدیک کرد
چشماشو بست ، حالا وقت این بود که از یکی از حواس پنجگانش استفاده کنه.......در مترو :
مرد ناشناس فریادی زد
۰ بهت گفتم سروان گمشو بیرون اگر نمیخای محتویات سرش با پنجره ی قطار یکی بشههوسوک چند قدم عقب رفت و دستاشو بالا برد که نشون بده قصد نداره از اسلحه استفاده کنه
؛ هی...لی...لی...دونگ ؟ درسته ؟ ی اسم دو بخشی داری ...ببین من نیومدم با تیر بزنمت و بعد اسم خودمو بزارم ناجی مردم درحالی که توعه زخمی پشت اون میله های زندان میندازم ....میدونی اومدم کمک کنم به هر دو مون
مرد با صدای لرزونِ ناشی از هیجان و ترس لب زد
۰ کمک ؟ فکر نمیکنی خیلی دیر شده ؟ از من لعنتی کلاه برداری شد و چی پلیس بعد چند ماه ی مشت مزخرفات تحویلم داد ...اون...اون.پول پس انداز ی عمر زندگیم بود....
؛ من متاسفم ولی تقصیر اونا نیست ....ببین زندگی ی کم بالا پایین داره و باید بگم پسر مال تو خیلی بود هوم؟ ولی تو برای جبرانش از بانک وام گرفتی حدود چند هزار وون شایدم ی میلیون ؟ ببین این مبلغ زیادیه و به این بستگی داره که تو دقیقا خرج چی کرده باشی من ...نمیخام ازت بپرسم ....ولی پسر این راه برگشت پولت نیست !
و فکر نمیکنی زندگی اوناهم تاحالا سختی های خودشو داشته؟ این جالبه که توی این وضعیت سختت به جای اونا الان تو گروگان گرفته شده بودی و گروگانگیر اونا بودن ؟

ŞİMDİ OKUDUĞUN
𝑫𝒊𝒗𝒊𝒍𝒆_𝐍𝐚𝐦𝐣𝐢𝐧
Aksiyonکیم سوکجین پلیسی که هر روز فساد رو میبینه که مثل هیولایی از جلوش میگذره و فقط اونه که به دست هیولا آلوده نشده اما چی میشه اگر نامجون رو ببینه و هفت مروارید توی دل اقیانوس تاریک فساد همو پیدا کنن