part1

191 24 47
                                    

دونه های عرق کم کم صورت سفیدش رو در بر می‌گرفتن و خبر از نزدیک شدن به هوای شرجی و خفه کننده دهکده ساحلی می دادن.

کریستال، شیشه دودی ماشین رو تا ته پایین داد؛ سرش رو بیرون آورد و اجازه داد موهای بلند و قهوه ایش دست به دست باد ملایمی که تو هوای دلنشین بهاری در جریان بود، برقصه.

با هیجانی که کنترلی روش نداشت، دوباره برگشت داخل و با لبخند عریضی گفت:

_کای فکر میکنم کت و شلوار سفید با پیراهن مشکی هم بهت بیاد. و یه پاپیون سفید. خیلی شیک میشی. نظرت چیه عزیزم؟

کای با کمی مکث در حالیکه آرنجش رو به شیشه ماشین تکیه میداد، جواب داد:

_نه عزیزم، دوست دارم لباس سفید رو فقط تن عروس قشنگم ببینم. من همون کت و شلوار مشکی رو می پوشم. اینطوری مکمل میشیم.

کریستال در حالیکه با تصور شب عروسیشون و لباسی که قرار بود تن خودش وکای باشه، قند تو دلش آب شده بود، در جواب کای (اوهومی) گفت و دوباره خودش رو از پنجره آویزون کرد و با صدای پنچری شروع به خوندن یه آواز کرد!

در حالیکه نه خودش و نه کای متوجه مضمون آهنگ نمیشدن اما به خاطر حس و حال قشنگی که این روزها تو زندگیشون جریان داشت، خنده بلند و از ته دلی سر دادن.

جاده ی خاکی با درخت های سر به فلک کشیده یه تونل رویایی رو رقم زده بود.

صدای ضعیف جیرجیرک ها، بین آوای قدرتمند امواج، مثل ناله ی ضعیفی به گوش می رسید.‌

های و هوی  پرنده های خوش خیال، مسیر خاکی رو شبیه کوچه ای میکرد که در نهایت به بهشت ختم میشه.

کای حس میکرد به جای سنگ و کلوخ که ماشین رو مدام بالا پایین میکردن، داره روی ابرها رانندگی میکنه. صددرصد به سوی مقصد بهشت رویایی شون!

تعریف های زیادی از این دهکده توریستی و کوچیک شنیده بود و علارغم اینکه زیاد اهل گردش و مسافرت نبود، اما دلش میخواست برای یکبار هم که شده به این دهکده بیاد و از نزدیک شنیده هاش رو لمس کنه.

چه زمانی بهتر از این!؟

این آخرین سفر قبل از مراسم ازدواجشون بود.

به پیشنهاد دوستش تکیون و دوست دخترش سوزی، به این سفر دو روزه به دهکده ساحلی که از قضا روستای مادری کریستال هم بود، اومده بودن تا قبل از شروع بدوبدو های مراسم یکم به ذهن و بدنشون استراحت بدن.

با خارج شدن از تونل بهشتی، کم کم آبی خوشرنگ دریا، چشم هاش رو نوازش داد و لبخند سرخوشانه ای رو روی لب های کای نشوند.

با لحن سرحالی اعلام کرد:

_رسیدیم عزیزم!

                             *******

Endless🌊Where stories live. Discover now