part_10

429 50 32
                                    

با دیدن من با خجالت خواست فرار کنه که دستشو کشیدم ، سرشو به سرعت پایین انداخت و سعی کرد دستشو از دستم بیرون بکشه

نگاهم به قسمت در حال انفجار شلوارش افتاد و چیزی تو دلم فرو ریخت چی  شده  پسر خوشگل رویایی من؟چی باعث شده جیمین هیونگ اینطور هارد وسخت بشه ؟

آروم دستشو کشیدم و به خودم نزدیکش کردم ، چشماشو از شرم و خجالت بست  ، صورت خوشگلش قرمز شده بود و عرق خیسش کرده بود،  یه لرز ریزی تو عضلاتش بود که اینو بخاطر دستش که تو دستام بود متوجه شدم

عرق صورتشو با دستام پاک کردم و آورم صداش زدم: جیمین هیونگ

با خجالت بيشتري پلکاشو فشار داد و روشو اون طرف کرد.......بهتره زیاد حرف نزنم من فرد مورد علاقه ی جیمین نیستم که بخوام با حرفام تو این وضعیتی که هستو براش سختتر کنم فقط باید آرومش کنم

به سمت در برگشتم و قفلش کردم یه چیز سنگین از وسایلی که اونجا بودو کشیدم تا پشت در قرارش بدم تا به‌هیچ عنوان کسی نتونه درو باز کنه

برگشتم و جیمین باز با دیدنم سرشو پایین انداخت، بنظر میرسید داشته نگاهم می‌کرده، ببخشید جیمینم که تو این شرایط چهره ای که داری میبینیش منم

با نگاه انداختن به اطراف صندلی پیدا کردم و با دستم خاکشو تکون دادم،  میدونستم جیمین روی این‌چیزا حساسه،  صندلی رو کنارش قرار دادم و روبه روش وایستادم

من چجوری به اون چشمای خوشگلت بگم که میخوام چیکار کنم؟ دستمو بدون هیچ حرفی روی عضو در حال انفجارش گذاشتم

بدنش پرید و بلاخره صدای قشنگشو شنیدم: هیو.....هیونگ لط...لطفا
دستمو از روی عضوش برنداشتم و بدنشو با یه دستم بغل کردم باید باهاش حرف میزدم وگرنه اجازه نمی‌داد کاری کنم : جیمین هیونگ از هیچی نترس من فقط میخوام آرومت کنم،  میدونم دوس نداری من انجامش بدم اما اگر نزاری درد میکشی عزیزدلم، باور کن هیونگ اجازه نمیده کسی بفهمه،  زودم تمومش میکنم اگر خواستی یمدت جلوت آفتابی نمیشم که قیافه مو نبینی خوبه؟

چشماشو با درد بست طاقت نیاوردم و خیلی آروم هلش دادم تا روی صندلی بشینه: با لحن خجالت زده ای سعی میکرد متوقفم کنه: هیونگ لطفا

عرق صورتشو پاک کردم و نگاه شیفته ای تو صورتی خوشگلش که سعی میکرد از من مخفیش کنه انداختم، جیمین کاش من اون چیزی بودم که میخواستی : جیمینم نگران نباش...من زود تمومش میکنم

مخالفت کرد ومحکم به عقب هلم داد .....چند قدم عقب رفتم و نمیدونم چه کوفتی تو کمرم رفت که صدای آخ گفتنم به گوش جیمین رسید.... با نگرانی چند قدم فاصله رو پر کرد و با لحن هول کرده ای تند تند تکرار کرد: ببخشید هیونگ خواهش میکنم نمیخواستم بهت آسیب بزنم.....ببخشید ببخشید مم..ممن نمیدونم فقط نمیدونم باید چیکار کنم

Intangible |نامرئی Where stories live. Discover now