پارت هفتم: طلسم
هیچ رهبری نمی تواند قدرت خود را پاس دارد، مگر اینکه هر روز خود را سزاوار آن قدرت نشان دهد.
آندره موروا
"کاور عکس جنگل از بیرون هستش بچه ها"
***
_واقعا تو همه اینجاها رو رفتی؟
کوک با تعجب به صفحه موبایل نگاه میکرد و تصاویری ک تهیونگ بهش نشون میداد رو میدید
تک تک اون عکس ها تهیونگ بودن ک کنار مکان های تاریخی یا جاهای قشنگ و دیدنی گرفته بود+اره دیگ.. این قدیمی ترین درخت دنیا توی کالیفرنیاس ک یه کاجه
خیلی اسم عجیبیم داشت
من حتی تلفظشم یاد نگرفتمکوک به بامزگی تهیونگ خندید
مث تمام این چن روزی ک گذشت
تهیونگ پاش تقریبا خوب شده بود و میتونست راه بره
اون دوتا کنار هم حالشون خوب بود و کوک کاملا فراموش کرده بود ک اون بیرون چخبره
خاهرش چن روز پیش براش کلی خوراکی جدید اورده بود و کلی تهیونگ رو اذیت کرده بود و دوباره بهش گفته بود میتونه اونو بخوره تا همشون راحت شنپای تهیونگ بهتر شده بود و الان میتونست راه بره ولی مسافت طولانی اونو اذیت میکرد
تئو بازهم به اونجا سر زده بود اما تهیونگ توی اتاق مونده بود و بیرون نیومده بودهمه اینا اتفاقاتی بود ک این چن روز افتاده بود اما مهمترین اتفاق
تغییر احساسات کوک بود
حس وابستگی و صمیمیت عجیبی ک داشت براش منطقی نبودکوک از حرف زدن خوشش نمیومد اما وقتی بحث تهیونگ بود همراهیش میکرد و از این کار لذت میبرد
تغییراتی ک توی رفتار خودش میدید خبر خوبی نبودن ولی کوک نمیخاست جلوشونو بگیره
این تنها اتفاق خوبی بود ک توی زندگیش افتاده بود و قرار نبود از دستش بدهامروز تصمیم داشت داستان زندگیشو به تهیونگ بگه و باهم به سمت خارج جنگل برن تا بتونن از طلسم رد شن
پس سعی کرد بحثو از سمت عکسای تهیونگ بکشونه به سمت دلخواهش_فرفری چیزی میخوری برات بیارم؟
تهیونگاز این لقب متنفر بود اما دیگ نمیتونست با اون صاحبخونه دیوونه بحث کنه پس بیخیالش شده بود
+هنوزم چیپس مونده؟
_فک میکنم باشه.. برات میارم
+ممنونم
بعد از اینک از اشپزخونه اخرین بسته چیپسو برداشت به سمت مبل چرمی نشیمن حرکت کرد
استرس داشت و فکر میکرد ممکنه تهیونگ قبول نکنه
روبروی تهیونگ نشست و چیپسو بهش داد_تهیونگ باید باهات حرف بزنم
تهیونگ وقتی لحن جدی کوک رو شنید با کمی تعجب روی مبل صاف نشست و به کوک منتظر نگاه کرد تا شروع کنه
BINABASA MO ANG
^bite wound | زخم نیش^
Vampireبنفش رو که چید، از لبخندش معلوم بود که میخواد با ابی و قرمز چیکار کنه... روزهای آپ: شنبه، دوشنبه، چهارشنبه شروع آپ: 31Jul , 2024 لطفا حمایت کنید دوستان اولین کتابم توی واتپده:)) پشیمون نمیشین:)))