"اهه جونگ کوکی تندتر.."
صدای کوبیده شدن بدن هایشان بر یکدیگر سمفونی شهوت انگیزی را پدید آورده بود.
"جونگ کوی..من نزدیکم.."
انگشتان یخ زده مرد روی عضوش کشیده شد.
" برام بیا امگای من..زود باش"
__
با وحشت روی تخت نشست.
خواب شرم آوری که دیده بود نفسش را تنگ میکرد.
با دردی که در کمرش پیچید با بهت نگاهش را به شلوار بالا آمده اش داد.
"نه نه"
با صدای در با وحشت سرش را بلند کرد.
"تهیونگ؟بیداری؟"
تهیونگ به سرعت پتو را روی پاهایش کشید و گفت:
"آ..آره"
جونگ کوک آرام در اتاق را گشود و به چهره پف کرده از خواب تهیونگ لبخند نامرئی زد.
"من میخواستم برم یکم کنار دریا بدوم..تو صبحانه بخور"
تهیونگ که هنوز خواب شرم آورش جلوی چشمانش رژه میرفت با دهان نیمه باز به جونگ کوک خیره مانده بود.
جونگ کوک که از سکوت او کلافه شده بود سری تکان داد و زمزمه کرد:
"فهمیدم مهم نیست"
و از اتاق خارج شد.
اما تنها چیزی که در مغز تهیونگ رژه میرفت این بود.
"اون پیرهن نپوشیده بود"
___
نگاهش قفل کاسه نودل خامه ای بود که بخارش در هوا میپیچید و لحظه ای بعد محو میشد.
"میتونی ازش جدا بشی"
نگاه خشمگن و بی حوصله اش را به جونگیون دوخت.
"خفه بمون"
جونگیون آهی کشید و باشه ای زیر لب گفت.
جونگ کوک نگاهی به ساعت انداخت. عقربه های درشت ساعت سه و چهل و دو دقیقه شب را هدف گرفته بودند.
با نفرت از روی صندلی برخاست و رو به جونگیون گفت:
"من باید برم خونه..شب بخیر"
و از فضای کوچک و دنج غذاخوری دل کند.
..
صدای در او را به خود آورد. به سرعت از روی کاناپه برخاست و اجازه داد تا پتو کنار رود و ران های عریانش در دیدرس مرد قرار بگیرند.
"کجا بودی؟"
جونگ کوک با خستگی دستی به گردن دردمندش کشید.
"چیشده؟"
تهیونگ با چشمان اشکبار و خشم گفت:
"اینطوری میخواستی ازم مراقبت کنی؟اینطوری عوضی؟"
قلب جونگ کوک از حرکت ایستاد. مگر چه شده بود؟
به سرعت به سوی تهیونگ رفت و بازوهای نیمه لختش را میان اگشتان یخ زده اش کشید.
"چیشده؟تهیونگ چیشده؟تهیونگ حرف بزن دیوونم نکن"
تهیونگ با صدای بلند فریاد کشید:
"دیوونه شو ببینم..چرا همیشه وقتی میخوامت نیستی؟چرا کسی که باید از دست اون عوضیا نجاتم میداد تو بودی اما اونی که نجاتم داد یه نفر دیگه بود؟چرا؟ها؟چرا؟"
چشمان جونگ کوک یخ زدند.
"اونا میخواستن بهت تجاوز کنن؟"
تهیونگ از دیدن چشمان طلایی رنگ او لرزید.
"جوابمو بده امگا"
تهیونگ با گریه خودش را درون آغوش او فشرد.
"درد دارم"
جونگ کوک نفس عمیقی کشید و خودش را کنترل کرد.
"برام تعریف کن ویولتم..برام تعریف کن"
تهیونگ از شنیدن لقبش لبخند نامحسوسی بر لب آورد.
"رفته بودم قدم بزنم..اما اونا شروع کردن به اذیت کردنم..یکیشون من رو به یه کوچه باریک کشود و قصد کردن بهم تعرض کنن اما پیرمردی که اونجا یه دکه کوچیک داشت اجازه نداد."
جونگ کوک موهای او را نوازش کرد و گفت:
"متاسفم ویولتم..متاسفم.."
تهیونگ سکسکه ای کرد و گفت:
"خوابم میاد"
__
صدای زنگ تلفن اعصاب نداشته اش را خراش میداد.
با غرولند روی تخت نشست و تلفن را برداشت. بدون توجه به اینکه تلفن جونگ کوک بود آن را پاسخ داد.
"چیه؟"
صدای نازک دخترانه ای از آن طرف خط جیغ کشید:
"تو دیگه کی هستی؟ها؟تلفن دوست پسر من دست تو چکار میکنه؟"
تهیونگ که خواب از سرش پریده بود اخمی کرد و گفت:
"جئون جونگ کوک همسر منه."
دختر با تمسخر خندید و گفت:
"خبر داری همسرت دوست دختر داره؟"
تهیونگ بدون کلامی تماس را پایان بخشید.
"کی بود؟"
صدای جونگ کوکی که در حال آوردن سینی صبحانه بود در گوش هایش پیچید.
"دوست دخترت"
و همین کافی بود تا لقمه در دهان جونگ کوک خشک شود.
دوست دخترش!
___
چشمان منتظرش در ورودی را می پاییدند. انگشتان عرق کرده اش را بر روی شلوار جین زغالی اش کشید. با ورود مرد از جایش برخاست و گفت:
"یونگی"
اما یونگی با نگاه سرد و خشکی رو به او گفت:
"پارک جیمین شی..دلیل اینکه الان و این ساعت اینجام برای اینکه هم شما و هم خودم رو از گمراهی نجات بدم..من قرار نیست رابطه ای فراتر از مربی با شما داشته باشم..پس حدتون رو بدونید. "
جیمین با چشمان پیج و بغض در گلویش گفت:
"ا..اما چرا؟"
مرد که کوتاه آمده بود!
یونگی پوزخندی زد و روی میز خم شد.
"این برای وقتی بود که شغل دومت رو نمیدونستم ساکورا شی"
و این پایان بود.
____
"هی جونگ کوکی..من بچمونو کشتم..آره بچه من و تو رو"
__
های گایز/...
اینم از این پارت.
میدونم کمه ولی به شدت سرم شلوغه و دارم برای کنکور میخونم.
ببخشید بازم.
دوستون دارم.
ووت و کامنت فراموش نشه.
night
![](https://img.wattpad.com/cover/374474943-288-k839186.jpg)
YOU ARE READING
boxer
Fanfiction^به عنوان یه برادر ازت خواهش میکنم جونگ کوک..بهش دست نزن +دیر گفتی هیونگ..اون امگا امشب حامله شده از زیرم میاد بیرون ^اون اتاق در گذشته ات رو باز میکنه جونگ کوک..نرو| +گوربابای گذشته.. ___ +کیم؟ _جونگ کوکی؟ ___ couple:kookv gener:smut..omegaverse