part 4

52 7 5
                                    

قبل از اینکه ته شرطه سوم رو بگه چیمی غش کرد و رویه زمین ولو شد، در واقع تنها راه برای خلاص شدن از شرط‌های سخته ته این بود که چیمی ادایه غش کردن دربیاره
کوک و ته با دیدنه جیمینی که رویه زمین ولو شده و زبونشو از دهنش آویزون کرده ترسیده به سمتش رفتن

+ هی پسر بیدار شو.... جونه من چشاتو وا کن.... هیونگ یه کاری بکن

کوک با چشم‌های ترسیده از ته کمک خواست اما تهیونگ توی شوکه بدی فرو رفته بود و نمی‌دونست چیکار کنه

+هی ته.... پاشو ببریمش بیمارستان الان از دست میره 😭

[ چهل دقیقه بعد،  بیمارستان]

جیمین روی تخت دراز کشیده بود و ته و کوک دو طرفه تخت نشسته بودند و دکتر در حال اندازه‌گیری فشاره جیمین بود

• آقای دکتر 🥺می‌تونه سرخ کردنی بخوره؟

#(دکتر) صبر داشته باشید الان میگم

دکتر در حالی که لبخند زیبایی به لب داشت و چهره‌ای پر از امید رو از خودش نشون می‌داد به تهیونگ نگاه کرد و گفت:

# حالش خیلی بد نیست، ولی باید برایه....

ته با عجله پرید وسط حرفش و گفت:

• می‌تونه سرخ کردنی بخوره؟

# بله می‌تونه بخوره، داشتم می‌گفتم...... برای اینکه حالش کاملاً خوب بشه باید سه تا آمپول بزنه

دکتر عمداً گفت و جیمینی با شنیدنه اسمه آمپول مثل کانگورو پرید وسطه تخت و نشست

* نه نه آقای دکتر،  این کار لازم نیست، بنده به صورت ارثی و بعد از غش کردن یهو حالم خوب میشه

ته که با دیدنه برادره حیله گرش، اسبه درونش فعال شده بود بالشته رویه تخت رو برداشت و با سرعت یوز اون رو کوبید توی سر جیمینه بخت برگشته
کوک و دکتر که اوضاع رو خطری دیدن آروم به سمته در رفتن و فلنگ رو بستن

* آهای کوووووک برگرد اینجاااااا بیا منو نجات بده کوک الان بدون جیمین میشیا

همینطور که داد میزد و ادایه گریه در ‌میاورد، سعی می‌کرد موهایه نازنینش را از دست هیونگه فیوز پریده اش نجات بده
دکتر که داد و فریادهای جیمین قلبش رو خراش میداد، به سمته تهیونگ رفت و دست هایی که تویه سره جیمین بود و موهاش رو میکند،  باز کرد و با صدا کردنه پرستار ها، تهیونگ رو از اتاق بیرون انداختن تا بیشتر از این پسرکه بی گناه رو به کشتن نده

* آقای دکتر ممنونم،..... هیونگم پوله سنگه قبر نداشت،  ممکن بود بدونه سنگه قبر برم اون دنیا،  واقعا ممنون الاهه نجاتم

# چرا خودت رو زده بودی به موش مردگی؟؟! اتفاقی افتاده؟

* نه چیزی خاصی نبود،  راستی اسمه شما چیه؟

- مرغ فروشی کیم-Where stories live. Discover now