قبل از اینکه ته شرطه سوم رو بگه چیمی غش کرد و رویه زمین ولو شد، در واقع تنها راه برای خلاص شدن از شرطهای سخته ته این بود که چیمی ادایه غش کردن دربیاره
کوک و ته با دیدنه جیمینی که رویه زمین ولو شده و زبونشو از دهنش آویزون کرده ترسیده به سمتش رفتن+ هی پسر بیدار شو.... جونه من چشاتو وا کن.... هیونگ یه کاری بکن
کوک با چشمهای ترسیده از ته کمک خواست اما تهیونگ توی شوکه بدی فرو رفته بود و نمیدونست چیکار کنه
+هی ته.... پاشو ببریمش بیمارستان الان از دست میره 😭
[ چهل دقیقه بعد، بیمارستان]
جیمین روی تخت دراز کشیده بود و ته و کوک دو طرفه تخت نشسته بودند و دکتر در حال اندازهگیری فشاره جیمین بود
• آقای دکتر 🥺میتونه سرخ کردنی بخوره؟
#(دکتر) صبر داشته باشید الان میگم
دکتر در حالی که لبخند زیبایی به لب داشت و چهرهای پر از امید رو از خودش نشون میداد به تهیونگ نگاه کرد و گفت:
# حالش خیلی بد نیست، ولی باید برایه....
ته با عجله پرید وسط حرفش و گفت:
• میتونه سرخ کردنی بخوره؟
# بله میتونه بخوره، داشتم میگفتم...... برای اینکه حالش کاملاً خوب بشه باید سه تا آمپول بزنه
دکتر عمداً گفت و جیمینی با شنیدنه اسمه آمپول مثل کانگورو پرید وسطه تخت و نشست
* نه نه آقای دکتر، این کار لازم نیست، بنده به صورت ارثی و بعد از غش کردن یهو حالم خوب میشه
ته که با دیدنه برادره حیله گرش، اسبه درونش فعال شده بود بالشته رویه تخت رو برداشت و با سرعت یوز اون رو کوبید توی سر جیمینه بخت برگشته
کوک و دکتر که اوضاع رو خطری دیدن آروم به سمته در رفتن و فلنگ رو بستن* آهای کوووووک برگرد اینجاااااا بیا منو نجات بده کوک الان بدون جیمین میشیا
همینطور که داد میزد و ادایه گریه در میاورد، سعی میکرد موهایه نازنینش را از دست هیونگه فیوز پریده اش نجات بده
دکتر که داد و فریادهای جیمین قلبش رو خراش میداد، به سمته تهیونگ رفت و دست هایی که تویه سره جیمین بود و موهاش رو میکند، باز کرد و با صدا کردنه پرستار ها، تهیونگ رو از اتاق بیرون انداختن تا بیشتر از این پسرکه بی گناه رو به کشتن نده* آقای دکتر ممنونم،..... هیونگم پوله سنگه قبر نداشت، ممکن بود بدونه سنگه قبر برم اون دنیا، واقعا ممنون الاهه نجاتم
# چرا خودت رو زده بودی به موش مردگی؟؟! اتفاقی افتاده؟
* نه چیزی خاصی نبود، راستی اسمه شما چیه؟
YOU ARE READING
- مرغ فروشی کیم-
Humorمرغ سوخاری؟ نه، مرغ مافیا! طعمی متفاوت از یک داستان متفاوت. از تابه تا تفنگ! ماجرایی خندهدار در دل دنیای مافیا."