جین گفت:
_ میخای بگم یه تخته دو نفره بیارن که بیای پیشه خودم؟
جیمین سرش رو کج کرد و با غرور گفت:
* هیونگ، من عضله ای تر از این حرفام که بتونم با تو رو یه تخت جا بشم
_ پس نمیخای؟
جیمین از ترسه اینکه تنهاش بزارن سریع گفت:
* حالا که خیلی اسرار میکنی قبول میکنم، ولی لوس نشیا
_ توله انقد واسه بزرگترت زبون نکش، جمع کن الان میگم تخت جدید بیارن، عااام راستی.... وقتی کوک و ته داشتن از بیمارستان میرفتن بیرون، یهو یه مردی رو دیدن و بعد شوکه شدن و با ترس فرار کردن
میدونی اون کی بود؟* نههه به من که چیزی نگفتن
زیاد تو فکرش نرو، حتما بازم یه دسته گلی به آب دادن، باره اولشون که نیست( ساعت ۷ صبح، بیمارستان)
دیشب بعد از اینکه تخته دو نفره رو اوردن، جیمین با خیال راحت تا صبح تو بغله هیونگش خوابید
ساعت هفت صبح بود و هوا مثله همیشه سرد،
سر و صدای بیمارا و صدای دویدن و حرف زدنه پزشکا شده بود آزار دهنده ترین ملودی برای جین
اما مثله اینکه از امروز قرار بود یه صدای وحشتناکه دیگه هم آرامش صبح گاهیش رو بهم بزنه* تا دوازده میشمارم و بعدش میام، یک، دو، دوازده اووومدددم
جیمین از ته سالن داد میزد و با لباسه بیمارستان و دمپاییه نارنجی ای که دو برابره پاهاش بود میدوید و اطراف رو با دقت نگا میکرد
جین که با صدای جیغ جیغ های جیمین از خواب پریده بود، از تختش پایین اومد و درحالی که موهاش بهم ریخته بود، لباسه خوابه آبی رنگش رو پوشیده بود، چشماش رو میمالید و به سمته سالن می رفت
هیچ پرستاری تو سالن نبود، مریضا خیلی بی سر و صدا زیر پتو هاشون قایم شده بودن و هیچ دکتری اون اطراف پرسه نمیزد و تنها کسی که اونجا بود، جیمین بود....
جیمین با دیدنه جین، سریع به سمتش رفت و از پشت پرید رو کمرش و خودش رو بهش آویزون کرد* هیووونگگگ صبح بخیرررر
_ بیا پایین کمرم شکست توله، تو الان باید بری آزمایش هاتو بدی یا اینجا موش و گربه بازی کنی؟
* اصلا من چرا باید آزمایش بدم وقتی خودم از همه دارو ها و دکترا سالم ترم، اصلا مگه من مریضم؟ نه معلومه که چیزیم نیست، اصلا میخای برات یه پشتک وارو بزنم قشنگگگگ حال بیای؟
_ آره برو بزن ولی اگه پریدی هوا و دیگه تشریف نیاوردی پایین مسئولیتت با من نیست، جوابه هوسوکو خودت میدی
جیمین از رو کمره جین پایین اومد و رفت وسطه سالن وایساد و اماده شد برای ناقص کردنه خودش
YOU ARE READING
- مرغ فروشی کیم-
Humorمرغ سوخاری؟ نه، مرغ مافیا! طعمی متفاوت از یک داستان متفاوت. از تابه تا تفنگ! ماجرایی خندهدار در دل دنیای مافیا."