part 6

54 5 2
                                    

جین گفت:

_ میخای بگم یه تخته دو نفره بیارن که بیای پیشه خودم؟

جیمین سرش رو کج کرد و با غرور گفت: 

*  هیونگ، من عضله ای تر از این حرفام که بتونم با تو رو یه تخت جا بشم

_ پس نمیخای؟

جیمین  از ترسه اینکه تنهاش بزارن سریع گفت: 

* حالا که خیلی اسرار میکنی قبول میکنم،  ولی لوس نشیا

_ توله انقد واسه بزرگترت زبون نکش،  جمع کن الان میگم تخت جدید بیارن، عااام راستی.... وقتی کوک و ته داشتن از بیمارستان میرفتن بیرون،  یهو یه مردی رو دیدن و بعد شوکه شدن و با ترس فرار کردن
میدونی اون کی بود؟

* نههه به من که چیزی نگفتن
زیاد تو فکرش نرو،  حتما بازم یه دسته گلی به آب دادن،  باره اولشون که نیست

( ساعت ۷ صبح،  بیمارستان) 

دیشب بعد از اینکه تخته دو نفره رو اوردن،  جیمین  با خیال راحت تا صبح  تو بغله هیونگش خوابید

ساعت هفت صبح بود و هوا مثله همیشه سرد،
سر و صدای بیمارا و صدای دویدن و حرف زدنه پزشکا شده بود آزار دهنده ترین ملودی برای جین
اما مثله اینکه از امروز قرار بود یه صدای وحشتناکه دیگه هم آرامش صبح گاهیش رو بهم بزنه

* تا دوازده میشمارم و بعدش میام، یک، دو، دوازده  اووومدددم

جیمین  از ته سالن داد میزد و با لباسه بیمارستان و دمپاییه نارنجی ای که دو برابره پاهاش بود میدوید و اطراف رو با دقت نگا میکرد
جین که با صدای جیغ جیغ های جیمین  از خواب پریده بود،  از تختش پایین اومد و درحالی که موهاش بهم ریخته بود،  لباسه خوابه آبی رنگش رو پوشیده بود،  چشماش رو میمالید و به سمته سالن می رفت
هیچ پرستاری تو سالن نبود،  مریضا خیلی بی سر و صدا زیر پتو هاشون قایم شده بودن و هیچ دکتری اون اطراف پرسه نمیزد و تنها کسی که اونجا بود،  جیمین بود....
جیمین  با دیدنه جین،  سریع به سمتش رفت و از پشت پرید رو کمرش و خودش رو بهش آویزون کرد  

* هیووونگگگ صبح بخیرررر

_ بیا پایین کمرم شکست توله،  تو الان باید بری آزمایش هاتو بدی یا اینجا موش و گربه بازی کنی؟ 

* اصلا من چرا باید آزمایش بدم وقتی خودم از همه دارو ها و دکترا سالم ترم،  اصلا مگه من مریضم؟  نه معلومه که چیزیم نیست،  اصلا میخای برات یه پشتک وارو بزنم قشنگگگگ حال بیای؟

_ آره برو بزن ولی اگه پریدی هوا و دیگه تشریف نیاوردی پایین مسئولیتت با من نیست،  جوابه هوسوکو خودت میدی

جیمین  از رو کمره جین پایین اومد و رفت وسطه سالن وایساد و اماده شد برای ناقص کردنه خودش

- مرغ فروشی کیم-Where stories live. Discover now