"تهیونگ؟...
چی شده؟..."با بی حالی خودش و تو آغوش پسر کوچکتر انداخت .
جونگکوک با نگرانی دستش و گرفت و اون و داخل کشوند.
●●●مدتی بود که هیچی نمیگفت و این پسرک و ترسونده بود.
مادرش مشغول بستن زخم سرش شد و خودش کنارش زانو زده بود و دستش و با گرمای دستان خودش میفشرد.
بعد اتمام پانسمان، زن با ناراحتی رو به تهیونگ کرد
" مرتیکه دیده من نیستم گفته حالا بزار پسرم و بزنم؟ اره ؟ بزار برم یه شربتی چیزی برات درست کنم بخوری ، حتما ضعف کردی ..."
با رفتن زن ،حس کرد اشکی که از گونه جونگ کوک روی پوست دستش چکید .
با نگاه یخ زده اش به پسر چشم دوخت.
" گریه نکن "
بینیش و بالا کشید و به صورت پسر زل زد ." چرا هیچی نمیگی؟.. چت شده تهیونگ؟.."
با شنیدن صدای شکسته و نگران عزیزدلش، تصمیم گرفت کمی به خودش مسلط بشهو داستانی سر هم کنه." هیچی.. دوباره بساط مستی و جمع دوستای عوضیش..
منم فرار کردم ، موقع پایین رفتن از پله ها افتادم و سرم و زخمی کردم.."هیچ وقت نمیتونست راجع به اتفاق قبلش چیزی بگه، پسرکوچکتر خیلی نگران میشد...
با ترس، پشت دست تهیونگ و بوسید.
" الان خوبی ؟.. سرت درد نمیکنه ؟"
با تلخی لبخند زد .
" خوبم.. تو گریه نکنی بهتر میشم "سعی کرد با فکر به پسر کنارش ، دیگه اتفاقات ساعت قبل و تصور نکنه و خاطره اون مرد کثیف و از ذهنش بیرون کنه.
گرچه خیلی موفق نبود...جونگ کوک سریع از جا بلند شد
" میرم برات مسکن بیارم حتما خیلی درد داری.."
با رفتن پسر ، سر دردمندش و میون دستاش گرفت
چشماش و بست و با تصور اونچه بهش گذشته بود ،بغض ناگهانی گریبان گیر گلوش شد و گریه اش گرفت.
ترسیده بود.. خیلی ترسیده بود.
شاید تکیه گاه پسر کوچکتر بود اما فقط هجده سالش بود.. و اون لحظه دلش فقط مادرش و میخواست..با لرزش شونه هاش، بی صدا اشک ریخت که ناگهان تو آغوش گرمی فرورفت. دقیقا همون آغوش زنانه و مادرانه ای که تمنا می کرد.
با تعجب به چشمان مهربان زنی نگاه کرد که یادآور مادرش بود.زن با ناراحتی سرش و نوازش کرد.
" تو همیشه برام مثل جونگکوکِ خودم عزیز بودی.. همیشه دوست داشتم و میخواستم برات مادری کنم..دلیل اینکه این مدت باهات بد رفتار کردم یا حداقل تظاهر کردم ازت بدم میاد..شکاک بودن پدرت بود.
اون احمق فکر میکرد بین من و پسر خودش چیزی هست.. فکر میکرد حتی با تو دارم بهش خیانت میکنم..."
YOU ARE READING
The Shelter | پَناه
Fanfictionمولتی شات | تکمیل شده! کاپل : ویکوک Genre : Romance , Dram , slice of life , Angst