Part 8

61 13 4
                                    


"بخش چهارم"
(دیگه هیچ وقت اجازه نده تا این حد تحقیر بشی، اگه لازم شد بجنگ و برنده شو!)

یک تیکه از موهای حناییش رو از روی صورت سفیدش کنار زد و با دقت اجزاش را بررسی کرد. توی خواب معصومیت و آرامش خاصی داشت اما چشمای وحشی و اغواگرش این معصومیت رو پشت خودشون پنهان می‌کردن.
آه بلندی کشید و به آرومی از کنار تخت دور شد تا دختر رو بد خواب نکنه. خودش هم نیاز داشت افکارش رو سازماندهی کنه بلکه تصمیماتش رو با دقت بیشتری بگیره. این مدت به حدی متغیرهای خارج از برنامه به وجود اومدن که دیگه نمی‌دونست چه کاری درسته و چه کاری اشتباه!
زمان زیادی براش نمونده بود؛ نمی‌تونست بیشتر از این وقتش رو تلف کنه، خصوصا  حالا که قرار بود هوانگ پیر دوباره برگرده. بازگشت اون مار باهوش و دنیا دیده یعنی کوچیک‌تر شده محدوده‌ای که می‌تونست در اون حرکت کنه. دو دکمه بالای پیراهنش را باز کرد تا از التهاب درونیش کاسته بشه.  هشت سال زمان خیلی زیادی بود برای اینکه بتونه تک‌نک مراحل نقشه‌اش رو عملی کنه ولی به حدی وجودش به وجود یجی درآمیخته شد که این زمان مثل برق و باد براش گذشت. برای اطمینان باز هم به سمت دختر چرخید و مسیرش رو به جای در خروجی به سمت در کوچیکی که کنار اتاق لباس‌هاش بود، کج کرد. اتاقی که درونش مستقر بود اتاق یجی، توسط یک در به هم متصل بودن تا در صورت لزوم به راحتی بتونن به همدیگه دسترسی داشته باشنن؛ هرچند تا الان لازم نبود این در رو باز کنن پس قفلی که سال‌ها قبل بسته شده بود رو بالاخره برای اولین بار باز کرد و وارد اتاق خودش شد.
لخ‌لخ‌کنان به سمت تحت حرکت کرد و بدن خسته‌اش رو روش انداخت. پیراهنش رو با شلختگی از تنش در آورد و گوشه‌ای پرت کرد. تصویرش داخل آینه‌ی قدی با قاب سفید در هاله‌ی تاریکی مخفی شده بود با این حال کمرش رو به سمت راست متمایل کرد تا چیزی که توی این هشت سال حتی از یجی هم مخفی کرده بود رو یک‌بار دیگه ببینه. از تتوی پشتش خطوط محوی دیده می‌شدن ولی به حدی تصویرش برای مینهو روشن بود که می‌تونست تمام سایه‌ها و پیچ و تاب‌هاش رو ببینه چون مدت‌ها با لب‌هاش این تتو رو روی پوست جیسونگ پرستید.
لبخند محوی روی چهره‌اش نشست و نگاهش رو از آینه گرفت. خودش هم می‌دونست حرف‌هاش بهانه‌ای بیش نیستن چون بعد از دیدن وضعیت جیسونگ دلش می‌خواست همه چی زودتر تموم بشه برای اینکه حس می‌کرد اگه کمی دیرتر برای کمک اون پسر دست‌هاش رو دراز کنه، دیگه هیچ وقت قرار نیست اون دست‌ها گرفته بشن و مینهو در حال حاضر توی زندگیش از هیچی به اندازه این موضوع نمی‌ترسید.
روزی که پا به کره گذاشت قسم خورد تمام خاطراتش توی ژاپن رو فراموش کنه تا زمانی که آمادگی روبرو شدن باهاشون رو داشته باشه ولی متوجه شد همیشه نیمی از وجودش توی توکیو، بین دست‌های اون پسر، بین کوچه‌های تنگ و تاریکش و بین خاطرات خوبی که داشت، باقی مونده و برای ادامه زندگی به اون نیمه نیاز داشت.
به پشت کامل خودش رو روی تخت انداخت و صدای آزاردهنده‌ی حرکت فنرها زیر بدنش بلند شد. وقتی به سقف خیره شد، چهره‌ی آشنای پسری رو می‌دید که هشت سال در حسرت بوسیدنش، سوخت و در سکوت به حال خودش اشک ریخت. باز هم آه بلندش رو بیرون فرستاد و سعی کرد دلسوزی برای خودش رو به بعدا موکول کنه چون فردا به تمام انرژیش نیاز داشت.
"از نگاه مغرورانه‌ی دختر عصبی بود. اون رو سمت خودش کشید اما برخلاف تمام فیلم‌هایی که دیده بود، ریوجین به سمتش نچرخید و داخل بغلش نیفتاد؛ برعکس، با خشونت دستش رو از بین انگشت های ظریفش بیرون کشید و غرید:
- بهت گفتم نزدیکم نشو، چندشم می‌شه!
بین فریاد دختر، صدای شکستن قلب خودش رو شنید اما اون نوه‌ی هوانگ بود، به شنیدن حرف‌های تلخ و زننده بیشتر از نفس کشیدن، عادت داشت.
یا اینطور فکر می‌کرد ولی سردی کشنده‌ی نگاه ریوجین، درد ناشناخته‌ای بود که تمام وجود مافیای جوون رو درگیر خودش کرد.
- قبول کردن عشق من، انقدر سخته که حتی نمی‌خوای بهش فکر کنی؟
- تو دختری، به کجای قیافه‌ی من می‌خوره که بخوام یکی مثل تو رو ببوسم؟
یجی دستش رو دو طرف صورت سرد ریوجین گذاشت و از بین موهای سرخ و پریشونش، لبش رو روی لب‌های دختر گذاشت و بعد از برخورد کوتاهی که براش مثل جریان بی‌پایانی از خواستن بود، ازش جدا شد و به چشم‌های گشادش خیره شد.
- دیدی؟ بوسیدن یک دختر خیلی هم سخت نیست!
قبل از اینکه جمله‌اش کامل بشه یک بار دیگه یسی لب‌های ریوجیل رو وی مال خودش حس کرد. این بار با هیجان بود به حدی که کی حس می‌کرد هر آن ممکنه درسته توسط دختر قورت داده بشه. یکی از دستاشو بین موهاش و دست دیگش رو زیر لباسش انگشتش رو به آرومی روی قوس کمرش کشون تا زمانی که به بند لباس زیرش برخورد کنه. بوسه‌ای که تی برای یک نفس هم قطع نمی‌شد لبخندی روی لب‌هاش نشست و به آرومی با دو انگشت بند لباس زیر رو باز کرد.

Dear Spring Where stories live. Discover now