نتونستن نظر کس رو عوض کنن و تصمیم گرفتن همه با هم به سمت جايی که سم پیدا کرده بود حرکت کردند. کلر هم همراهشون اومده بود ولی به کس قول داده بود که وارد کارهای خطرناک نشه. سم تو ماشین براشون توضیح داد که خونه چند ساله که متروک بوده و دو هفته پیش خانواده ای ساکنش شدن و همه ی اعضای اون خانواده ديوانه شدن و بعد چند روز کشته شدن.
طبق تحقیاتی که سم کرده بود ، فهمیده بود که سازنده ی خونه توسط يه دزد توی خونه ی خودش کشته میشه. بعد از اون اتفاقات غیرطبیعی توی خونه میوفتاد که باعث متروک بودنش میشه.
چند ساعت بعد به خونه رسیدن بودن.
سم: " من میرم طبق اين ادرس جنازه رو پیدا کنم و بسوزونم."کس : " کلر هم بهتره باهات بیاد."
کلیر : " من برم تا شما ها برين تو خونه؟"
کس با صدای گرفته ای گفت : "از اول هم قرار گذاشتیم! نبايد کارهای خطرناک بکنی! "
دين با خنده گفت: " اره برين. . . ما کارهای خطرناک رو میکینم."
سم با لبخند سری تکون داد و همراه با کلر رفتن سمت قبرستان.
دين: " اينجا باش من يه نگاه میندازم میام. "کس: " بهم اعتماد نداری بتونم از خودم مراقبت کنم؟!"
دين برگشت طرفش: " معلومه که دارم ، ولی میخوام مطمئن بشم روحی داخل نیست. "
کس: " برای تو خطرناک نیست ؟"
دين اصلا حس خوبی نداشت ولی کس کوتاه نمی اومد. چشمش رو براش چرخوندو گفت : " خیلی خب، بیا بريم."
و رفتن سمت خونه.دين دستگاه ردیاب روح رو بیرون اورد و بهش نگاهی کرد: " چرا انقدر صدات گرفته؟!"
کس: " نمیدونم . . . احساس عجیبی تو گلوم دارم. "
دين : " شايد به خاطر تهوع هاته. "
درو باز کردن و داخل رفتن. خونه بزرگ و تاريک بود. يه سالن بزرگ که پلکان مارپیچی سمت راستش بود و سمت چپ هم به اشپزخونه راه داشت.
کس: " من میرم بالا تو پايین رو نگاه کن."دين: " نیازی نیست جدا شیم."
کس: " دين من میتونم از پسش بر بیام."
دين: " کی گفت نمیتونی ولی وقتی سم داره جسد رو میسوزونه لازم نیست سخت بگیریم."
کس هم حرفی نزد. اول طبقه پايین رو گشتن و بعد سمت اتاق های بالا رفتن. همه جای خانه صدای خش خش کشیدن شدن لباس روی زمین میومد.
YOU ARE READING
Remaining Opportunities
Fanfictionکستیل ناخواسته درگیر نقشه شوم گروهی فرشته و شکارچی سرکش شد که قصد دارن به روش خودشون، نظم سابق را به دنیا بازگردانند. دین ، سم و کلر سعی میکنن تا کستیل رو قبل از اینکه خیلی دیر بشود نجات بدهند. این داستان ۲۰۱۷ توسط دوست خوبم EVER نوشته و تمام شده...