جونگکوک به آرامی از روی صندلیای که در صدر سالن قرار داشت بلند شد و به فضای سالنی که دیگه هیچ نشانی از شکوه و اقتدار نداشت خیره شد.
کفپوش از تکههای شیشههای الماسگون برق میزد، پردهها پاره پاره روی زمین افتاده بودند و چیزی از دیوار شیشهای پشت سر جونگکوک نمونده بود.
دیوار کاملا فرو ریخته بود و میز و صندلیهای روبهروی جونگکوک واژگون بود.
جونگکوک بیش از هر زمان دیگهای احساس میکرد باید برنامهاش رو دقیقتر پیش ببره.
دستبهسینه و با ژست خاص خودش، الماسهای تکه تکه شده رو زیر گامهای خودش خورد کرد و با نیشخند مرموزی به نقطهای نامعلوم نگاه کرد.
تصاویری از ذهنش گذر کردن و اتاق شروع به تغییر کرد،
اون تصمیم گرفته بود با شرایط جدیدی بازی کنه..***
خبر به سرعت شیوع طاعون کل عمارتهای متعلق به خاندان دلاکرواکس رو دربرگرفت.اینکه در عمارت فرعی کره جنوبی حملهای صورت گرفت و بیشتر مسئولین مشهور و زبانزد مدیریت عمارت به قتل رسیدند.
اما مسئله مهمتری در جریان بود،
آیا کسی جانشین دلاکرواکس رو مورد اتهام قرار میداد؟ آیا کسی میگفت که تمام اینها حیله و نیرنگ خود پدر آینده خاندانه؟هیچکس از چنین موضوعی حرف نمیزد!
تنها چیزی که بین دهانها میچرخید این بود؛
' مسئولین عمارتها واقعاً بی لیاقتن! ببین امنیت عمارت به چه روزی افتاده، ممکن بود جانشین آسیب ببینه! '
و این همون چیزی بود که چندی پیش نقشهاش در مغز جونگکوک چرخ خورد و حالا تماماً همهچیز به نفع جونگکوک پیش اومده بود.
الان هیچکس جرعت اعتراض به نحوه حکومت اون رو نداشت،
هیچکس پیش قدم نمیشد. هیچکس!
هنجارها و ارزشهای این خاندان قدیمی شده بود، چیزی اندازه پنجاه سال یا شاید هم بیشتر..!
جونگکوک فقط بیست سال مدیریت پدرش و سی سالِ پدربزرگش رو حساب کرده بود.
درواقع میشد گفت که قدمت این خاندان حدوداً به نود یا صد سال میرسید.یک قرن! یک قرن بود که دنیای مافیا خاندان دلاکرواکس رو به چشم میدید..
و حالا قرار بود این خاندان به دست جونگکوک برسه،
و جونگکوک یک نابغه تمام عیار بود! این رو از مغزی که در لحظه هزاران استراتژی میچید میشد درک کرد.
YOU ARE READING
You are my marijuana
Fanfictionجونگکوک فرزند خواندهی لرد دلاکر معروفه، فرزندخوانده خانواده دلاکرواکس، اولین خانواده قدرتمند مافیا. اینهم بنظر میاد مثلِ بقیهی داستانها آغازی تکراری داشته باشه، اما با آغازی که جونگکوک همراه با به دار آویختن رئیس خانواده شان برای داستان خودش...