Chapter 5

180 21 26
                                    

فراموش کرده بودم گوشیمو خاموش کنم،پس واسه ادد لیستام آنلاین بودم.
دیدم یه پیام نخونده شده دارم:
"نایل_هوران:سلام مدی،بهتره دیگه تمومش کنیم.امیدوارم حالت خوب باشه"
گوشیمو پرت کردم.شرع کردم به گریه کردن...
خیلی گریه کردم،اونقدر که دیگه تقریبا نمیتونستم جایی رو ببینم.
موبایلو برداشتم و دوباره و دوباره خوندمش.
"چرا منو مدی صدا کرده بود؟" اون میدونست که من متنفرم اسممو اشتباه بنویسن.پس آیا اون کس دیگه ای بود یا نایل میخواست منو عصبانی کنه؟
سایت رو چک کردم تا مطمئن شم خبری راجب اون موضوع ننوشتن.

با این خبر مواجه شدم:

خبر برتر:
نایل هوران گروه رو بخاطرش عشقش ترک میکنه؟

"اوه خدای من" گریه کردم. احساس گناه کردم.
فقط میخواستم بمیرم.من چیکار کرم؟چه خبره؟

به اون پیام فکر کردم...
"هممم یه چیزی باید اشتباه باشه"
بهش اس ام اس دادم:
" سلام چیزی نیست...ما دیگه توی رابطه نیستیم خوب از یه سال پیش،خودت که میدونی...
ولی چرا میخوای گروه رو ترک کنی؟ این احساسی رو ایجاد نمیکنه"
خیلی سخت بود که دکمه ارسال رو بزنم ولی بالاخره این کارو کردم.
بلافاصله جواب داد:"مدی،عشقم،توی پارک کنار مک دونالد منتظرتم"
خندیدم"اون همیشه گرسنه س"ولی بعد لبخندم محو شد..."چجوری باید میرفتم اونجا؟ آیا اجازه داشتم؟یا اگه یه تله واسم بود چی؟"
لباس پوشیدمو رفتم طبقه پایین.ازشون پرسیدم میتونم برم بیرون ولی چیزی راجب به نایل نگفتم.
خوب خیلی واسشون مهم نبودم.هرچی که بودم،دخترشون نبودم.
اونقدر عجله داشتم که یادم رفت ژاکتمو بپوشم...یه شب بارونی بدون لباس گرم.به سمت اونجا دویدم،مسافت زیادی تا مک دونالد نبود ولی من کاملا خیس شده بودم.

نایل رو دیدم که به درخت تکیه داده بود و سرشو با دستاش پوشونده بود.وایسادم...
نگاش میکردم"اون چقدر شیرینه.." زیر لبم گفتم.
فکر کنم اون حرفمو شنید ومنو نگاه کرد و به سمتم دوید.

"فکر نمیکردم بیای،عزیزم"
لبخند زد.منم بهش لبخند زدم.
سریع بغلم کرد و من چشامو بستم.
"من خیلی دوست دارم،پس کاملا احمقانه غرق تو شدم که تحمل فکر کردن زندگی بدون تو رو ندارم"
همونطور که بغلم کرده بود گفت و منتظر بود چیزی بگم.
" پس چرا ترکم کردی عشقم؟"
"بهت میگم"
اون گفت و ما شروع به قدم زدن توی پارک کردیم.
****************************
آغا من خودمم اول چپترو نفهمیدم،مثه اینکه نویسنده هم نفهمیده،شمام متوجه نشدید اشکال نداره=)
رأ‍‌یــــــ و نظــــــــــــــر فراموش نشه

Twist of Fate(Persian Translation)Where stories live. Discover now