~10~

166 21 14
                                    

دوهفته بعد

از زمانی که اون اتفاق بین من و لئو افتاده دوهفته ای میگذره تقریبا و توی

این مدت سعی میکنم رفتارام با بچه ها بهتر بشه تا اذیت نشن.

البته امید وار بودم بهتر پیش بره بخاطر این که دوروز پیش سه بار با اون

هرزه حرفم شد.....آره کارای رو میگم دختره ی حال بهم زن واین واقعا اون

موقع تقصیر من نبود به خاطر این که اون دختر زیادی به لئو چسبیده بود و

این منو عصبی میکرد ومن بعد اون اتفاق فهمیدم که من با بقیه بچه ها بتونم
ولی با اون دختره ی حال بهم زن نمیتونم مثل آدم رفتار کنم چون اون واقعا

یه آدم نیست یه موجود کنس که میخواد به همه بچسبه!!!

ولی زمانی که رفتارام با بقیه نرم شده بود همه تعجب کرده بودن،مخصوصا

لئو ،و کیسی تمام مدت نگاه های معنادار به من و بعد با نیشخند به لئو میزد

واقعا نمیدونم که اون چش شده!،باید در اولین فرصت دلیل نگاه هاشوبپرسم

....

خب به هر حال من الان توی اتاق مخصوص تمرینم هستم،و طبق معمول در

حال ور رفتن با کیسه تمرینیم و تمرین در مهارت شمشیر سایَم.

فعلا باید برای جنگ با چیز هایی فراتر از مسائل خانوادگیمون آماده بشیم و

اون جنگیدن با دشمنان اصلیمون کرنگ هاس.

با فکر این با قدرت بیشتری تمرینم رو ادامه دادم

Donnie pov

چند وقتی هست که رفتارای رافائل رفتار هاش تغییر کرده و به طور تعجب

آوری خوش رو وخوش اخلاق شده،خب این منو نگران میکنه یه مقدار آخه

چتوری ممکنه که رافائل پسریب که همیشه با همه درگیر میشه و عصبیه

چتوری به این سرعت رفتار هاش تغییر کنه؟یه مقدار عجیبه و وقتی اینو با

آپریل در میون گذاشتم اون به من گفت" اوه دانی داری زیادی شلوغش میکنی باخودم گفتم شاید حق ببچه ها باشه "

You've reached the end of published parts.

⏰ Last updated: Aug 09, 2016 ⏰

Add this story to your Library to get notified about new parts!

No Love Me!Where stories live. Discover now