سرش توی لپ تاپش بود و داشت توی اینترنت و سایتای خبری میگشت و اخرین اخبار دنیای سلبرتیارو میخوند یا واضح تر بگم ! داشت عکسای فرش قرمز و ویدیو های هری از پرموی فیلمش تو کانادا رو نگاه میکرد ! نه اینطور نبود که لویی بیاد سرچ کنه : هری استایلز. نه فقط اون داشت نت گردی میکرد و به طور اتفاقی یه ارتیکل درمورد هری دید و به طور اتفاقی رفت خوندش و به طور اتفاقی کامنتای فناشو خوند و به طور اتفاقی رفت تو یکی از فن پبجاشو به طور اتفاقی داشت عکسای داخل اون فن پیج رو میدید و به طور اتفاقی اون فن پیج رو فالو کرد چون به طور اتفاقی اون عکس خودش و هری رو توی اون قرارشون توی کافه دید و به طور اتفاقی اون فن پیج شیپشون میکرد و به طور اتفاقی لویی اون عکسارو ذخیره کرد !! درسته همه ی اینا اتفاقی بود و لویی هیچ منظور خاصی نداشت ! لویی دلش برای هری تنگ نشده بود و این فکر که شاید هری باهاش دیگه هیچوقت حرف نزنه نمیترسوندش ! لویی نمیدونست چش شده ! شایدم میدونست !!
اون نمیدونه چند روز از اخرین باری که با هری حرف زده گذشته ! یک هفته ؟ ده روز ؟ اون نمیدونه فقط میدونه خیلی گذشته ، اون کاملا ناامید شده و شبا الکی تا دیروقت اداره میمونه فقط برای اینکه سرش گرم باشه . ساعت ۸شب بود و لویی حالا حالا ها قصد برگشت به خونه رو نداشت گوشیش زنگ زد و بدون این ببینه کیه بیحال جواب داد"هممم بله؟"
"باید ببینمت لویی"
با صدایی که شنید سرجاش سیخ نشست درواقع سرجاش پرید
به اسم روی صفحه نگاه کرد تا مطمئن باشه توهم نزده باشه"اوه سلام هری چیزی شده ؟"
سعی کرد محکم حرف بزنه و زیاد سورپرایز شده نشون نده
"اره باید ببینمت کجایی؟"
هری با قاطعیت گفت و به نظر خیلی جدی و بی اعصاب میرسید ، شایدم به خاطر این بود که بیشتر از این نمیتونست از لویی دور باشه !
"من من تلوزیونم..."
"کارت تا کی طول میکشه؟"
"تا یک ساعت دیگه شاید!"
لویی کاری نداشت واقعا اون فقط میخواست لفتش بده به دلایلی که خودشم نمیدونه !
"میام دنبالت"
هری سریع گفت و میخواست قطع کنه که صدای لویی مانعش شد
"هی نه نه الان دیر وقته میتونیم فردا همو ببینیم؟!"
"نه ! گفتم همین الان و من میام دنبالت "
هری شمرده شمرده جمله هاشو با تحکم خاصی گفت
"خب بگو کجا خودم میام!"
"گفتم خودم میام دنبالت لویی "
و ایندفعه یکم ولوم صدای هری رفته بود بالاتر ! همه اش از دلتنگیه این مشخصه !
YOU ARE READING
friends with benefits (L.S)
Fanfictionلویی فکر می کرد این تنها راهیه که میتونه هری رو پیش خودش نگهداره ...