لویی با سر درد و سرگیجه از خواب بیدار شد ولی به خودش زحمت نداد از جاش تکون بخوره
تمام بدنش سنگین بود و لازم نیست بگم که هنگ اوریش به خاطر گردش دیشبش بوده
به سختی یه چشمش رو باز کرد تا ساعت گوشیش رو ببینه
۱ظهر بود اون تصمیم گرفت دوباره چشماشو ببنده و خوشبختانه اتاقش به خاطر پرده های کلفت تیره رنگی که داشت تاریک تاریک بود و اون لازم نبود سرکار بره تقریبا اون کل این هفته رو لازم نبود سرکار بره
این روش لوییه ! یه هفته ده روز به سختی کار میکنه و همه ی برنامه هارو ضبط میکنه و اضافه کاری وایمیسته تا بتونه تو ده روز بعدش ازاد باشه و استراحت کنه
غلتی زد و روی شکمش خوابید و دستش رو برد زیر بالشتش
به دیشب فکر کرد
اون چیزای خیلی زیادی فهمید دیشب
اینکه هری مست خیلی بامزه و فعاله اون تقریبا یه لحظه هم دست از خندیدن و رقصیدن و فریاد زدن برنمیداره و حتما باید چند نفر باشن تا کنترلش کنن که یه وقت بدو بدو نره طرف دیوار و وقتی هم که خسته میشه تبدیل به یه موجود لوس بغلی میشه و خودش رو تو بغل نزدیک ترین کسی که باشه میندازه و البته که هری دیشب تو بغل لویی از خستگی ولو شده بود و تمام وزنشو روی لویی انداخت و وقتایی که بقیه چیز خنده داری میگفتن هری درحالی که سرش رو به شونه و گردن لویی تکیه داده بود سنگین و کوتاه میخندید
لویی داره فکر میکنه که شغل "مراقبت از هری استایلز در زمان مستی" قراره شغل ایده آلش بشه چون اون واقعا داشت از اون شرایط لذت میبرد
و هری دیشب به همشون گفت که بعد از فصل پروموی فیلمش میخواد یه مدت استراحت کنه و به دور از همه چیز باشه ، هری میخواد یک سال شایدم دو سال رو برای خودش زندگی کنه و خستگی این مدت کار رو از تنش در کنه و گفت تو اخرین مراسم اجرای فیلمش اینو به همه میگه و لویی هم باید امروز به سایمون و بعدش به هری زنگ میزد تا درباره ی اون چندتا کلیپ کمدی باهاشون هماهنگ کنه
و اینم یادآور بشیم که لویی فهمید چشمای هری زیباتر از چیزیه که تو عکسا و فیلما میبینه و لویی انکارش نمیکنه اون هر چیز زیبایی ببینه تحسینش میکنه و به زیباییشون اعتراف میکنهلویی دوباره غلت زد و به پهلوی راستش خوابید و بالشت اضافی کنارش رو بغل کرد و به خودش فشار داد و از اینکه میتونه بازم بخوابه بدون اینکه نگران چیزی باشه لبخند زد و طولی نکشید که دوباره خوابش برد
...
بعد از اینکه با سایمون تماس گرفت مشغول خوردن نهارش زیر پتو و جلوی تلوزیون شد که گوشیش شروع کرد به لرزیدن و اسم هری روش نمایان شد
"هی هری چطوری؟"
لویی نذاشت گوشیش بیشتر از دوتا بوق بخوره !
"به غیر از یکم سر درد و بدن درد و کم خوابی درکل خوبم"
هری با صدایی که توش خنده بود جواب داد
"ببینم چیزی شده؟چیزی پیش من جا گذاشتی؟"
لویی نمیدونست دلیل تماس هری چیه !
YOU ARE READING
friends with benefits (L.S)
Fanfictionلویی فکر می کرد این تنها راهیه که میتونه هری رو پیش خودش نگهداره ...