28 ژانویه
یه آقای مهربون چیزهای چسبیده به موهامو جدا کرد و منو نشوند پشت یه چیز نامرئی که شنیدم شیشه صداش کرد.
بچه های کوچولو در حالی که دست آدم بزرگ های همراهشون رو میکشیدن به سمتم میدویدن.
فکر کنم باید منتظر یه کاری بشم که بهش میگم خرید.🐻
{ -تومو مین- }