14 مارس
روبی امروز دوچرخه سواری یاد گرفت و همه ی روز مشغول بازی کردن بود.
انقدر بازی کرد که شب با پاهای خونی و یه لبخند که با انگشتای خونی روی تی شرت سفیدش کشیده بود وارد خونه شد.
اون بچه خیلی کیوته!
ولی گاهی همرو میترسونه!
{ -تومو مین- }
14 مارس
روبی امروز دوچرخه سواری یاد گرفت و همه ی روز مشغول بازی کردن بود.
انقدر بازی کرد که شب با پاهای خونی و یه لبخند که با انگشتای خونی روی تی شرت سفیدش کشیده بود وارد خونه شد.
اون بچه خیلی کیوته!
ولی گاهی همرو میترسونه!
{ -تومو مین- }