19 اوت
روبی امروز زمین خورد و دو تا از دندوناش افتادن.
اون همه ی روز توی اتاق کوچیکش بغل من گریه کرد.
همش ازم میپرسید :"تدی؟!؟! من زشت شدم؟! ددی هام دختر زشت نگه نمیدارن نه؟! منو میندازن سطل آشغالیییییی"
و لبخند نخی من هر لحظه بزرگ تر میشد!
ددی دیو براش یه جعبه دونات خرید و براش درباره ی دندون های شیری توضیح داد.
{ -تومو مین- }