سلام به همگی
خب
این اولین داستان زیامه که می نویسم
خوشحال می شم طی داستان نظرات و انتقاداتتون رو بهم بگین (قول می دم از اینایی نباشم که از گفتنش پشیمونتون کنم!)فضای کتاب تا حدودی افسرده و ناراحت کنندس
پس صلاح مملکت خویش خسروان داننداگه سوالی داشتید بپرسید تا حد امکان جواب می دم
امیدوارم دوست داشته باشید و لذت ببرید
ممنوت که وقت می گذارید💛❤
کیمیا
YOU ARE READING
guide to become a sad clown
Fanfictionلیام. لیام عزیزم. قصد پرسیدن احوالت رو ندارم؛چون جواب این سوال همیشه یه دروغه. یه سوال تشریفاتی برای سرکوب حس همدردی نسبت به همنوع و یه جواب سرسری برای نشون دادن سپاسی که در اصل وجود نداره. یه نوع رفتار محترمانه تهوع آور. اما رابطه ما خیلی عمیق تر ا...