chapter 2 : why does my fiance look like a killer?

776 154 84
                                    

Hey guys

امتحان هاتون شروع شدن؟

چه می کنین با درس و مشق؟

برای امتحان ها چوطو آپ کنم که هم به درستون برسین و هم بخونین؟

😌😬💜

ووت و کامنت یادتون نره

***

نایل : امروز یه جسد پیدا کردن! دیشب به قتل رسیده

لیام از پشت میزش بلند شد و با تعجب به نایل نگاه کرد

لیام : کار خودشه؟

نایل : آره

لیام‌از پشت میزش بیرون اومد و بعد برداشتن کتش به سمت در رفت

لیام : بریم سر صحنه ی جرم

نایل سرش رو تکون داد و پشت سر لیام از پله های اداره پایین رفت

نایل : دیشب چی شد؟ با زین صحبت کردی؟

لیام : آره .. ولی من مطمئنم زین نیست! مطمئنم

هر دو سوار ماشین اداره شدن و به سمت صحنه ی جرم راه افتادن

نایل : رفتی خونه بود؟

لیام : آره تازه از کتاب خونه اومده بود

نایل سرش رو تکون داد و ساکت شد
لیام آرنجش رو به لبه ی پنجره تکیه داد و با شصتش گوشه ی لبش رو خاروند

ذهنش عجیب درگیر دیشب بود
درگیر نامزدی که مطمئنا نمیتونست قاتل باشه ولی تمام شواهد بر علیه اش بود

نایل ماشین رو گوشه ای پارک کرد و هر دو پیاده شدن

به سمت اون منطقه ای که دور تا دورش نوار های زرد رنگ پیچیده بودن و مامور ها ازش محافظت می کردند ، رفتند

یکی از مامور ها جلوشون رو گرفت

" نمیتونین بیشتر از این جلو برین! این جا صحنه ی جرمه "

لیام نشانش رو در آورد و جلوی مامور گرفت

لیام : کارآگاه لیام پین هستم و ایشون هم همکارم نایل هوران. این قتل جزو پرونده ی سریالی ایه که دست ماست

مامور بعد چک کردن نشان هاشون از جلوی راه کنار رفت و نوار زرد رنگ رو بالا گرفت تا اون ها از زیرش رد شن

" بفرمائید "

هر دو از زیر نوار رد شدن و وارد صحنه ی جرم شدن
به سمت جسدی که روی زمین افتاده بود رفتند

لیام کنار جسد زانو زد و پارچه ی سفید رنگ رو از روی سرش برداشت

سه تا گلوله ، دو تا توی قفسه ی سینه و یکی توی پیشانی. درست مثل تمام قتل های گذشته

His Many Selves •| ZIAM |•Where stories live. Discover now