سلام^^
خب اینکه میخوام اولین فیک مارکسون فارسی رو تو واتپد آپ کنم خودش به تنهایی باعث میشه که عرق سرد بریزم😂ولی چون میخوام ریسک کنم پس امتحانش ضرر نداره نه؟
شماره ی 852 فیکیه که مدتها به عنوان بخشی از زندگیم باهاش زندگی کردم؛ پس امیدوارم اگر وقت میزارید و احیانا در این اکانت نقلی من اون رو میخونید به حد کافی بتونه رضایتتون رو جلب کنه.
(نسخه ای که اینجا اپ میشه کمی نسبت به نسخه ی کاملش در تلگرام ویرایش شده)
YOU ARE READING
No.852
Fanfictionتولد یه بچه میتونه نوید خوشبختی و شادی باشه ولی تولد اون نوزاد همه چیز مارک رو ازش گرفت ؛ درست توی تولد هفت سالگیش .. اون خیلی بیشتر از یه بچهی هفت ساله دیده بود..!