هوسوک: بچه ها....... به نظرم باید اینو ببینید.....
لپ تابش رو گذاشت جلومون و یه فیلم رو پلی کرد. فیلم ماله اون زمانی بود که جیمین داشت سعی میکرد که دفترچش رو از دست یونگی بگیره....
ولی با چیزی که بعدش دیدم نفس توی سینم حبس شد.
صحنه ی بوسه ی اشتباهی جیمین و یونگی بود.....
اینا به کنار..... نوشته ی بعدش واقعا منو نگران وضعیت جیمین کرد....
نوشته ی توی فیلم:
همون طور که میبینید جیمین با بوسیدن سعی در تحریک من داشت و بعدش به من میشنهاد هم خوابی داد. مثله اینکه اونجوری که فکر میکردیم جیمین ما اونقدر ها هم معصوم نبود...
با نگرانی به سمت جیمین برگشتم..... بدون هیچ حسی در نگاهش داشت به لپ تاپ نگاه میکرد..... یه لحظه چشماش بسته شد..... ترسیدم که نکنه حالش بد بشه.....
از دید جیمین:
با چیزی که دیدم نمیدونستم چه عکس العملی باید نشون بدم..... عصبانی باشم... ناراحت باشم..... به حال خودم بخندم.... یه لحظه چشمام سیاهی رفت..... نه جیمین.... الان نه..... نباید غش کنی..... باید از حق خودت دفاع کنی.....
با لجاجت تمام سعی در باز نگه داشتن و مقابله با بیهوش شدن خودم داشتم.....
یهو از جام بلند شدم و چشمام رو باز کردم..... تهیونگ رو دیدم که داره با نگرانی بهم نگاه میکنه.....
دستام رو از عصبانیت مشت کردم..
از لای دندون هام گفتم
جیمین: خوابگاه یونگی کجاست؟؟
تهیونگ و هوسوک یه نگاه به هم دیگه کردن و بعد یه نگاه به من...
تهیونگ: جیمینا تو الان عصبی هستی..... بزار بعدا با هم این مشکل رو حل میکنیم....
با دادی که زدم خودم هم متعجب شدم...
جیمین: گفتم خوابگاه یونگی کجااااست؟؟؟؟؟
یهو جین هیونگ در اتاق رو با تعجب باز کرد.....
جین: اینجا چه خبره؟
جیمین: جین هیونگ تو بگو خوابگاه یونگی کجاست؟؟؟
جین: راهروی بعدی سمت راست در دوم...
هوسوک: اخه چرااا بهش گفتی؟؟؟؟؟؟
بدون توجه به اونا به سمت ادرسی که بهم داده شده بود رفتم.....سعی کردم به صدای تهیونگ و هوسوکو جین که داشتن صدام میکردن بی توجه باشم....
رسیدم دم خوابگاه یونگی. با تمام توان در زدم....
نامجون درو باز کرد.... انقدر عصبانی شدم که مونیو هل دادم کنار و رفتم داخل خوابگاه بقیه هم پشت سرم بودن اما با صحنه ای که دیدیم باعث شد سر جامون بمونیم....
YOU ARE READING
ʚ𝙔𝙤𝙪𝙧 𝙢𝙚𝙢𝙤𝙧𝙞𝙚𝙨ɞ
Fanfiction[C O M P L E T E] 🔮نام فیک: خاطرات تو 🔮نویسنده: ماری 🔮کاپل ها: یونمین(اصلی)، ویکوک، کمی نامجین 🔮خلاصه: جیمین پسری دبیرستانیه که چیز زیادی از گذشته ی مرموزش به یاد ندارع اما چی میشه وقتی که شخصیت اصلی خاطراتش رو ملاقات میکنه؟ Cover: kallamari